سلام مجدد به همه شما دوستان عزیزم همونطور که در ویدیو های قبلی قول داده بودم در این ویدیو می خوام راز موفقیت شغلی و راز اصلی افرادی که در هر صنعت و بازار هدفی نسبت به بقیه، چه از نظر درآمد چه از نظر جایگاه یک سر و گردن بالاتر هستن رو با شما در میون بذارم. مطمئنم خیلی برای شنیدن این راز بسیار مهم و بسیار ساده انگیزه دارید و خیلی مشتاقید که ببینید این راز چیه. برای اینکه متوجه بشید راز اصلی این افراد چی هست، باید به این شکلی که می بینید توجه کنید، اون دایره بزرگی که کشیدم افرادی هستن که همه به گونه ای به دنبال پیدا کردن یک شغل هستن و دنبال این هستن که بتونن مهارتها و توانمندی هاشون رو به گونه ای به یک منبع درآمد تبدیل کنن. در اون دایره بزرگ یک دایره خیلی کوچیک می بینید که اون دایره افرادی هستن که اونها هم به گونه ای دنبال پیدا کردن شغل هستن اما یک تفاوت بسیار بزرگ با بقیه افراد داخل اون دایره بزرگ دارن که همین تفاوت باعث میشه که اونها به شغل های رویایی و دلخواه و درآمدهای بسیار بالایی برسن اما اکثر افراد دیگه، یعنی افرادی که بیرون این دایره کوچیک هستن همیشه دنبال پیدا کردن شغل باشن، همیشه دردسر داشته باشن، همیشه غرغر کنن که چرا شغل مناسبی ندارن.
اون دایره بزرگ یعنی بیرون اون دایره کوچیک جایی که اکثریت جامعه یعنی حدود نود و پنج درصد افراد جامعه در اون دایره قرار دارن. این نود و پنج درصد یا این اکثریت جامعه افرادی هستن که مهارتهای خیلی خاصی ندارن، افرادی هستن که خودشون رو به یک زندگی معمولی رضایت دادن و افرادی هستن که اصلا دنبال پیدا کردن شغل خیلی رویایی و دلخواهی نبودن و اون پنج درصد یعنی اون دایره کوچیک، افرادی بودن که واقعا می خواستن زندگی کنن و به معنای واقعی کلمه می خواستن زندگی کنن. جیم ران یک جمله خیلی قشنگی داره که میگه، بین زنده بودن و زندگی کردن تفاوت های بسیار زیادی وجود داره، افرادی که بیرون اون دایره کوچیک هستن یعنی اکثریت جامعه یعنی همون نود و پنج درصد جامعه افرادی هستن که بیشتر زنده هستن تا زندگی کنن. اما اون افرادی که در اون دایره کوچیک هستن افرادی هستن که عزت نفس بالایی دارن، افرادی هستن که از درون احساس ارزشمندی می کنن، افرادی هستند که به این اعتقاد دارن که ما انسانها به عنوان اشرف مخلوقات باید بتونیم پتانسیل های درونی خودمون رو آزاد کنیم و در بهترین حالت ممکن از اونها استفاده کنیم و همین طرز فکر اون افراد هست که باعث میشه اونها بتونن به شغل های بسیار پر درآمدی برسن، اونها بتونن به جایگاه اجتماعی بسیار بالایی داشته باشن و حتی خیلی از اونها بتونن کسب و کارهای بسیار سودآوری رو برای خودشون ایجاد کنن ما با این طرز فکر یا همون راز اصلی موفقیت شغلی میگیم عالی بودن.
افرادی که در اون دایره کوچیک قرار دارن افرادی هستن که طرز فکرشون همیشه تو هر کاری تو هر صنعتی، تو هر بازار هدفی هستند سعی کنن جزء دسته عالی ها باشن، این افراد زندگیشون با افراد دیگه که بیرون از اون دایره کوچیک هستن بسیار متفاوته، افرادی که بیرون از اون دایره کوچیک هستن بیشتر اوقات فراغتشون رو پای تلویزیون هستن، سریال های متنوعی می بینن، تو شبکه های اجتماعی مختلفی پرسه می زنن. اما افرادی که در اون دایره کوچیک هستن که همین اوقات فراغتشون رو برنامه ریزی می کنن، هم به تفریحشون می رسن هم با اشتیاق سوزان و با علاقه مطالعه می کنن و سمینارهای مختلف رو شرکت می کنن، روشهای جدید درآمدزایی رو یاد می گیرن و برای خودشون و آینده شون خیلی ارزش قائلند، برای زندگیشون خیلی ارزش قائلند، خودشون رو رها نکردن، همیشه دنبال این هستن که پیشرفت کنن، این افراد میدونن که عامل اصلی شادی یعنی شادی درونی و شادی واقعی چیزی جز پیشرفت نیست. این افراد میدونن که علاوه بر شادی بیرونی که در ماشین و پول و خونه خلاصه میشه ما به شادی درونی که بسیار مهم تر هست نیاز داریم و اون تنها موقعی حاصل میشه که ما احساس کنیم در حال پیشرفت هستیم.
خیلی خلاصه سعی کردم به شما بفهمونم رمز اصلی افراد پیشتاز و افراد پردرآمد در هر شغل و صنعتی چیه. رمز اصلی در تکنیک ها و استراتژی ها نیست به نظر من، رمز اصلی به نظر من در این است و طرز فکری که این افراد دارن. این افراد اونقدر عاشق اون کاری که انجام میدن هستن، اینقدر عاشق رسالت و چشم اندازشون هستن که همواره در جستجوی منابع جدید هستن، همیشه دوست دارن روشهای جدید رو یاد بگیرن. نکته بسیار مهمی که شما باید در نظر بگیرید اینکه اگر شما تصمیم بگیرید که جزو افراد معمولی باشید رقابت بسیار شدیدی رو در انتظار خودتون دارید. چون تعداد اون افراد به مراتب بیشتره، اون افراد خیلی مهارتهایی بالایی ندارن فقط نهایت یک مدرک دانشگاهی رو گرفتن و دلشون به اون مدرک خوش و شما هم اگر تصمیم بگیرید جزو افراد معمولی باشید شما هم مثل اونها هستید و چون افراد معمولی با هم نقاط تمایز مختلفی رو ندارن در نتیجه تعداد خیلی زیاد افراد مشابه رو داریم که مجبورن با همدیگه بجنگن و رقابت های خیلی شدیدی دارن برای پیدا کردن شغل های خیلی معمولی و سطح پایین.
اما برعکس اگر تصمیم بگیرید جزو دسته کوچیک، دسته اقلیت جامعه ، دسته عالی ها باشید، تعداد بسیار کمتره و در نتیجه رقابت هم بسیار کمتره. خلاصه این ویدیو میشه در این جمله نهایی مطرح بشه، پیدا کردن شغل های عالی و پردرآمد آسانتر از پیدا کردن شغل های معمولیه. دوست دارم این جمله رو دوباره تکرار کنم در قرن بیست ویک پیدا کردن شغل های عالی و پردرآمد به مراتب ساده تر از پیدا کردن شغل های معمولیه و در نتیجه با درآمد پایین. علتش هم توضیح دادم، بر میگرده به اینکه افراد خیلی کمی هستن که بیدار هستن و دارن خودشون رو برای این تغییراتی که داره رخ میده آماده می کنن و باز هم انتخاب با شماست که تصمیم بگیرید جزو دسته افراد معمولی باشید یا جزو دسته افراد عالی باشید.
منبع: آکادمی فرجی
دستیابی به آنها امکان پذیر است.
شما قادر به دست یابی به آنها هستید.
شما شایستگی رسیدن به آنها را دارید. امکان، توانایی و شایستگی، سه کلید دست یابی به موفقیت است.
امکان پذیر بودن:
بسیاری از ما، امکان پذیر بودن یک عمل را با صلاحیت داشتن انجام عمل، اشتباه می گیریم و فکر می کنیم وقتی ما واقعا نمی دانیم که چه کاری باید انجام دهیم، پس آن کار امکان پذیر نیست. این درست است که همه ما دارای یک سری از محدودیت های فیزیکی هستیم و معمولا نمی دانیم که این محدودیت ها چه چیزهایی هستند ولی شما نمی توانید یک چیز منفی را ثابت کنید، بنابراین هرگز نمی توانید ثابت کنید که در آن چیز ناتوان هستید و فقط می توانید بگویید که هنوز آنرا به دست نیاورده اید.
در ابتدا، این صحبت مطرح بود که امکان ندارد که یک نفر بتواند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه طی کند. اما پس از آنکه راجر بانیستر در ۶ مه ۱۹۵۴ در آکسفورد این کار را انجام داد، ورزشکاران زیادی در سطح جهان موفق به پیمودن یک مایل در کمتر از ۴ دقیقه شدند و امروز، آن چیز غیرممکن، کاری معمولی به نظر می رسد.
يكي از مهمترين و زيباترين موفقيت ها، موفقيت شغلي است كه آرزو و خواسته بسیاری از افراد جامعه است و براي دستيابي به اين نوع موفقیت اولين قدم انتخاب درست است. اگر در فاصله زمانی اتمام کار قبلی و یافتن شغل جدید به دلیل گزینش شرایط جدید وقفه ای رخ داده است، پس در این مدت استراحت کنید. حتی اگر برای شما مقدور است همراه خانواده به سفر بروید. حال هر روز ما بازتابی از شرایط جامعه، شرایط اقتصادی و حالات روانی خود ما است اما نکته جالب اینجاست که می توان تمام این شرایط را تحت کنترل درآورد و با وجود همه سختی های زندگی از آن لذت برد. مواردی که می تواند موجب کسب موفقیت در کسب و کار ما گردد شامل:
- چیزهایی جدی و جدید را امتحان کنید.
- از ریسک کردن نهراسیده و ترس از شکست خوردن را از خود دور کنید.
- نبض محیط اطراف را در دست بگیرید.
- بلند مدت فکر کنید.
- زندگی را برای خود شاد و مفرح کنید.
گیتس معتقد است كه شایسته ترین راه شاخص نمودن شركت در میان رقیبان و بهترین راه پیش افتادن از دیگران، بهره بردارى كارآمد از «اطلاعات» است و چگونگى و روش گردآوری، مدیریت و كاربرد اطلاعات است كه سرنوشت برد و یا باخت ما را رقم مى زند. به نظر گیتس برندگان آنهایى هستند كه با برپا كردن یك «دستگاه عصبى دیجیتالى سراسری»، جریان اطلاعات را در میان همكاران و مشترك هاى وابسته به خود، ساده و روان می کنند و در سایه آن، به بهینه سازى و یادگیرى پیوسته می پردازند. گیتس جهت دستیابی به موفقیت و آرماش درونی توصیه می کند: به موقع به بستر بروید و استراحت کنید تا با انرژی کافی روز خود را آغاز کنید. لباس مناسبی را از شب قبل حاضر و اتو کنید تا صبح وقت شما صرف پیدا کردن پوشش مناسب برای حضور در این جلسه مهم که قرار است آینده شما را تعیین کند، نشود. پیش از رسیدن به محل مصاحبه مباحثی را که امکان دارد درباره آنها صحبت کنید را در ذهن مرور کرده و سلول های خاکستری مغزتان را از برنامه های کار قبلی خود خالی کنید تا دچار تضاد فکری و اشتباه در ارائه برنامه های جدیدتان نشوید. مسئولیت اولیه انتخاب و شروع كار اين است كه توانایی های خود را برشمارید و با خود متفکرانه بیاندیشید که از انجام دادن چه کاری لذت می برید.
1- حتی رئیس هم باید آستین هایش را برای كار كمی بالا بزند. پس هرگز زیردستان خود را وادار بـه انجام كاری كه خود تا كنون انجام نداده اید یا رغبتی به انجام دادنش ندارید، نکنید. اگر رئیس یا سـردسته گروهی هستید باید خود شما سرمشق و الگوی دیگران باشید، زیرا تحت این شرایط دیگر کسی در انجام كار با شما بحث نخواهد كرد.
2- کمیشـانـس و اقبال، بهتر از كوهی از دانش و خردمندی است. شما هر اندازه که زیرك و باهوش باشید بازهم لحظاتی در زـدگـی وجـود دارند كه باید خودتان را آماده رویارویی بـا آنهـا كنید. ممکن است حتی یك مد خـردمند و دانا نیز پاهایش روی یخ لیز بخورد. پس هیچگاه اهمیت زمان و مكان مناسب برای انجام كارهایتان را دست كم نگیرید.
3- در ازای هر سخنی كه می گویید، اجـازه دهید دشمنان شما نیز (یا رقیبتان) 10 سخن بگویند. هر اندازه كـه شـما بـا سخنان خود اطلاعاتی را برای رقیب یا دشمنتان آشكار و افشا کنید، اوقدرت بیشتری برای ضربه وارد كردن و صدمه زدن به شما را در اختیار خواهد داشت. اجازه دهید رقیب شما نیز سخن بگوید چون داشتن «اطلاعات» قدرت است و آن كه اطـلاعات دارد می تواند ویرانگر باشد. زیرک باشید از اطلاعات او استفاده کنید.
4 - پول نقد، پول نقد است حتی اگر از شكم فیل بیرون بیاید. زمانی كه شما اسكناس در دست دارید هیچ «اما» و «اگر»ی وجود نخواهد داشت زیرا تـنها پول نقد است كه وجود دارد. چك همیشه در معرض برگـشت خـوردن است و كارت اعتباری هـم مختص آدم های زودباور! اما پول نقد همواره پول نقد است.
5- هیچگاه 100% هیچ چیز را برای هیچكس برملا نكنید.اگر دوست دارید میلیونر شوید بهتر است هیچگاه تمام جزئیات برنامه و نقشه خود را برای كسی بازگو نکنید. همیشه چیزی را برای خود نگاه دارید. اگر هم مجبور به افشای آن هستید تنها 75 تا 90 درصد آن را مطرح کنید. مطمئن باشید همان 10% باقیمانده از شما محفاظت خواهد كرد.
6 - هیچوقت هنگام خشم و عصبانیت، تصمیم نگیرید. انسان های باهوش و محتاط خوبمی دانند كه برای درست اندیشیدن به آرامش ذهنی نیاز دارند. زمانی كه عصبانی هستید، از روی خشم و عصبانیت و نـه از روی مـنطق صحبت خواهید كـرد. پس احـسـاسـات و هیـجـانات خـود را كنترل نمایید. این یكی از مهمترین قوانین موفقیت در شغل است. زمانی كه عصبانی هستید تهدیدهایی می كنید كه قادر به عملی كردن آنها نیستید یا تصمیماتی می گیرید كه در آیـنده برای شما پشیمانی خواهند داشت .
7- مرد است و قولش. هرگز نباید زیر ققول خود بزنید. البته بهتر است كه حدالامکان قولی به كسی ندهید اما بعضی ها نمی تـوانند جـلوی خود را بگیرند و قول ندهند. درست زمانی كه طرف مقابل دیگر بـه شما اعتماد نداشته باشد همان لحظه است كه او را از دست خواهید داد.
8- دهان خود را بـسته نگه دارید و اگر مـجبور به دروغ گفتن هستید، ساده و مختصر بگویید! اگر حـرف خـوشـایـند و جـالبـی بـرای گـفتن ندارید پس بهتر است كه اصلاً هیچ چیز نگویید. حتی اگر حرفی برای گفتن داریـد آن را بازگو نـكنید چرا كه سرانجام سبب افشای موضوعی می گردد كه فردی كه از آن مطلع می گـردد، قادر است از آن برای ضربه وارد كردن به شما استفاده نماید.
9- بهترین روش برای جاخالی دادن از تیرهای رقبا آن است كه هیچگاه در تیررس آنان قرار نگیرید. هرگز خود را در موقعیت های دردسر ساز قرار ندهید. هیچوقت با رقیب سرسخت خود در یک محل قرار نگیرید تا او نتواند مستقیماً سر شما را نشانه بگیرد.
برای موفق شدن در کار و شغلی که داریم چه به عنوان کارفرما و یا کارمند ابتدا باید علاقه و انگیزه ی کافی برای کار وجود داشته باشیم. افرادی که با علاقه مشغول به کار می شوند معمولا موفقیت بیشتری کسب می کنند و راحت تر می توانند با چالش های کاری مقابله کنند، بنابراین انگیزه و علاقه لازمه ی موفقیت در کسب و کار است که نظم و ترتیب در کار، تلاش و جدیت ، مقابله با چالش های کاری ، خلاقیت ، تمرکز ، تشویق و ترغیب از 6 عوامل موفقیت در کار می باشد.
منبع: من میتونم
بسیاری از مردم تصور میکنند که برای موفقیت در زندگی به شرایط خاصی (مثل پول، امکانات، پشتوانه و …) نیاز دارند. اما نگاهی به زندگی افراد موفق نشان میدهد که بسیاری از آنها نه پولدار بودهاند و نه ویژگیهای خاصی داشتهاند. آنها فقط راز و رمزهای موفقیت را درک کردهاند و در زندگی به کار بستهاند. آیا میدانید راز موفقیت انسان های بزرگ چیست؟ اگر شما نیز میخواهید در زندگی فرد موفقی باشید، ۷ راز افراد موفق را که در این مطلب آمده است بخوانید و سعی کنید به تدریج تغییراتی در زندگی خود به وجود آورید.
حتما بخوانید: تحلیل روانشناسی موفقیت و ۱۰ توصیه برای موفق شدن
راز اول: پول را هدف اصلی خود قرار نمیدهند
اگر فکر میکنید که هدف اصلی افراد موفق به دست آوردن پول است، سخت در اشتباهید. اگر فقط به خاطر پول کار کنید، هرگز به جایی نخواهید رسید. سعی کنید در کنار هدف اصلی خود، پول را به عنوان یک هدف جانبی از کار سخت و مطالعهی فراوان در نظر بگیرید. افراد موفق همیشه با در نظر گرفتن وضعیت بازار و کسبوکارهای رو به رشد، ایدهای را مطرح و روی آن سرمایهگذاری میکنند.
پزشکی که برای تشخیص راه درمان یک بیمار تلاش میکند، وکیلی که به هر ترفندی متوسل میشود تا در دادگاه برنده شود و مهندسی که با وسواس نقشهای طراحی میکند تا یک ساختمان بینظیر بسازد، همه به یک هدف فکر میکنند. در مسیر موفقیت، هیچ تفاوتی میان این مشاغل پُردرآمد و یک شاعر، موسیقیدان یا هنرمندی که یک تابلوی نقاشی را خلق میکند وجود ندارد. افراد موفق، تا جای ممکن زندگی خود را وقف مالاندوزی نمیکنند.
حتما بخوانید: موفقیت چیست؛ آیا معنای آن را درست درک کردهایم
راز دوم: از طرد شدن نمیترسند
در هر حوزهای از فعالیتهای اقتصادی، همیشه دو مسیر وجود دارد. یکی از این دو مسیر، خطرپذیر است و اگر آن را انتخاب کنید، از دیگران متفاوت خواهید بود. فرض کنید در حوزهی خاصی، میخواهید روی یک رویکرد جدید که از نظر دیگران ریسک زیادی به همراه دارد سرمایهگذاری کنید. بیتردید این اقدام از سوی بسیاری از فعالان آن حوزه، کاری احمقانه خواهد بود. اما اگر به تصمیم خود کاملا ایمان دارید، آن را انجام دهید و از طرد شدن نترسید. البته چنین رویکردی، مزایا و معایب خاص خود را دارد. با این حال، مهم این است که از اقدام خود و کاری که روی آن تمرکز کردهاید راضی هستید.
حتما بخوانید: نگذارید این ترس ها موفقیت شما را تهدید کنند
راز سوم: سختتر از همیشه کار میکنند
تعداد افرادی که حاضرند برای تحقق رؤیاهای خود، هزینه بپردازند و فداکاری کنند انگشتشمار است. اگر کسی از ابتدا به شما بگوید که برای رسیدن به هدفتان دقیقا به چقدر زمان و چه مقدار مطالعه نیاز دارید، احتمالا هرگز آن کار را شروع نخواهید کرد. اما یک فرد موفق که ساعتهای طولانی را صرف پرداختن به کار مورد علاقهاش میکند، این را نه یک موفقیت صرف که در واقع یک تغییر شگرف در شیوهی زندگیاش در نظر میگیرد. به یاد داشته باشید که در راه موفقیت، باید همه چیز حتی اشتباهاتی را که در طول مسیر مرتکب میشوید، بپذیرید و بدانید زمانی که بر موانع راه غلبه میکنید، موفقیت برای شما شیرینتر خواهد بود.
راز چهارم: شکست را به عنوان عاملی برای پیشرفت در نظر میگیرند
افراد موفق نه تنها از شکست و اشتباهات غیرقابلاجتناب در طول مسیر نمیترسند، بلکه به سوی آن نیز میروند! در حالیکه بیشتر افراد از شکست و خجالت ناشی از آن و همچنین متحمل شدن هزینهی زیاد در راه موفقیت میترسند و سعی میکنند که از آن جلوگیری کنند، افراد موفق میدانند که اشتباهات به ما کمک میکنند تا بفهمیم که چه کاری را نباید انجام بدهیم و در مسیر رسیدن به موفقیت به چه تجاربی نیاز داریم. افرادی که هرگز اشتباه نمیکنند، برای شکست آمادگی ندارند و بنابراین اگر روزی با آن مواجه شوند لطمهی شدیدی خواهند دید؛ و چون تجربهی مقابله با شکست را نداشتهاند، اغلب هرگز بهبود نمییابند. شکستهای کوچک که در فواصل کوتاهی از هم اتفاق میافتند سبب میشوند تا خود را بیشتر بررسی کنیم و در نتیجه فردی عاقلتر و محافظهکارتر شویم.
حتما بخوانید: چطور شکست را به پیروزی تبدیل کنیم؟
راز پنجم: صبور هستند چون موفقیت در راه است
در دنیای امروز، همه میخواهند یک شبه به موفقیت برسند. کافیست به رشد روزافزون فضاهای مجازی و رسانههای اجتماعی نگاه کنید. افراد موفق، اغلب یکشبه به موفقیت دست نیافتهاند، بلکه سالها طول کشیده است تا به آن رسیدهاند. تعجبی ندارد که بسیاری از کودکانی که در خانوادههای ثروتمند به دنیا آمدهاند، ستارگان فیلمها و یا برندگان مسابقات شرطبندی، در نهایت کارشان به افسردگی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر میکشد. چون آنها میدانند که زمانی را صرف نکرده و تلاشی نکردهاند تا مستحق آنچه از بخت خوب به آنها رسیده است باشند و بنابراین ارزشی برایشان ندارد. اعتماد به نفس این افراد نیز بسیار پایین است. شادترین افراد کسانی هستند که در طول زمان با تلاش خود به اهدافشان میرسند و در این راه چیزهای زیادی یاد میگیرند و فراز و نشیبهایی را تجربه میکنند که سبب قویتر شدن آنها میشود.
حتما بخوانید: مثبت اندیشی و موفقیت؛ چگونه نگرش خود را تغییر دهیم
راز ششم: هنگامی که به بنبست میرسند مسیر خود را تغییر میدهند
بسیاری از افراد همواره در مسیر خود ثابت میمانند و به جای آنکه ایدههایشان را با تغییراتِ راه وفق بدهند، سعی میکنند از هر گونه تغییری اجتناب کنند و در مسیر ثابتی پیش بروند. اما ثروتمندترین، شادترین و بزرگترین افراد کسانی هستند که جهان را به همان صورتی که هست پذیرفتهاند. آنها از تغییراتی که در مسیر پیش میآید استقبال و از هر فرصتی استفاده میکنند تا شانس تحقق رؤیاهایشان را افزایش بدهند. البته درست است که نباید به طور مداوم تغییر مسیر بدهید یا همه چیز را به طور کامل دگرگون کنید، اما به یاد داشته باشید که انعطافپذیر بودن کلید موفقیت است.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته برای دستوپنجه نرم کردن با اتفاقات غیرمنتظره
راز هفتم: نقاط قوت خود را میشناسند و نقطه ضعفهای خود را اصلاح میکنند
هر شخص نقاط قوت و ضعفی دارد و این هیچ ربطی به میزان استعداد شخص یا اینکه تا چه حد سخت کار و مطالعه کرده است ندارد. به یاد داشته باشید که هیچکس کامل نیست. افراد خردمند و عاقل میتوانند نقاط ضعف خود را به سرعت تشخیص بدهند و برای رفع آنها تلاش کنند یا اینکه نقاط ضعف را با نقاط قوت خود جایگزین کنند. بنابراین نباید از اینکه در برخی از مهارتها ضعف دارید خجالت بکشید. اتفاقا نقاط ضعف سبب میشوند تا از نقاط قوت خود بیشتر و بهتر استفاده کنید.
منبع: چطور
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از جام نیوز، در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور میتواند یک زوج را هفتهها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کماهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه میشوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی میتواند یک رابطه را مستحکمتر کند.
به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقهها و محبتها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف 10 رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوجها را معرفی کرده است.
1. به همسرتان بگویید دوستش دارید.
با اینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهی اوقات کلمات و حرفها تاثیر به مراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هر از گاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک "دوستت دارم" ساده میتواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث میشود او احساس دوست داشته شدن و امنیت کند.
2. کمی محبت نشان دهید.
رفتارهایی که نشاندهنده صمیمیت جسمی است. گذاشتن دستتان پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانههایش وقتی جلوی تلویزیون نشستهاید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشستهاید، گرفتن دستهایش موقع راه رفتن، احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل میکند و عشق و محبت شما را به او میرساند.
3. همسرتان را تحسین کنید.
همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید. چیزهایی که تحسین میکنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور میکند، تواناییها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطهای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از تواناییهای خود در بالاترین حد استفاده کند.
4. خود را تقسیم کنید.
چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترسها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. با اینکه لازم است در هر رابطهای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیکترین فرد به شما باشد.
5. هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید.
وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبهرو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشد. مثل یک مشاجره کوچک در محلکار، یک اشتباه کاری و . باید به حرفهای او گوش دهید، با او درد و دل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید.
6. هدیه بدهید.
از فرصتها برای دادن هدایای مادی استفاده کنید. یک کتاب خوب، یک دسر خوشمزه، یک تکه طلا یا جواهر یا لباس، هر چیز کوچک یا بزرگی که به او نشان دهد به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برای او بگذارید یا یک پیامک عاشقانه بفرستید. این کارها به همسرتان نشان میدهد همیشه به یادش هستید و دوستش دارید.
7. به نیازها و کمبودهای همسرتان با سخاوت جواب دهید.
یکی از بزرگترین قاتلان روابط، انتظارات غیرمنطقی است. شما با یک انسان ازدواج کردهاید نه یک ربات، انسانی که سرشار از اشتباه و نقص است. اینها خصوصیات او هستند نه اشکالات او. باید یاد بگیرید خصوصیات و ویژگیهای همسرتان را بشناسید و تحسین کنید. باید او را همانطور که هست بپذیرید. ازآنجاکه ضعفهای ما در مرکز عمیقترین ناامنیهای ماست، به هیچ عنوان سعی نکنید اشتباهات و اشکالات او را برجستهتر از آنچه که هست نشان دهید.
8. "زمان تنهایی" را یکی از اولویتها قرار دهید.
هر چقدر هم هر دو شما زندگیهای پرمشغلهای داشته باشید، حتماً حداقل یک یا شب در هفته را تنها با هم بگذرانید. تجربههای تازه با هم داشته باشید، از خاطراتتان برای هم بگویید و از بودن با هم لذت ببرید.
9. هیچ چیز را دستکم نگیرید.
هر روز بخاطر وجود همسرتان و هزاران خوشی که با خود به زندگیتان آورده است، قدردانی و شکرگزاری کنید. به خاطر داشته باشید که اگر در رابطهتان شاد و خوشبخت هستید، مطمئناً همسرتان روزی هزاران کار انجام میدهد که رابطهتان پابرجا بماند. هیچوقت این را دستکم نگیرید.
10. به دنبال برابری باشید.
حتماً از قانون طلایی رابطه پیروی کنید: با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. کارها و مسئولیتها را بین خودتان تقسیم کنید و انتظار چیزهای غیرمنطقی نداشته باشید که خودتان حاضر به دادن آنها نیستید.
منبع: فارس نیوز
برداشتهای نادرست دربارهی موفقیت، ما را دچار اشتباهات زیادی میکند. واقعا موفقیت چیست؟
در دنیای مادی امروز، ما به «شادی» حاصل از کسب عنوانها و بهدست آوردن اشیا عادت کردهایم. شاید شما هم لذت ناشی از آیفون جدید، یا یک ماشین نو را تجربه کرده باشید. برخورداری از چنین چیزهایی لزوما بد نیست اما در توضیح «چرایی» اشتیاق انسان برای چنین چیزهایی، تفسیرهای اشتباه کم نیستند.
حقیقت این است که موفقیت در هیچ یک از ابعاد زندگی، مانا و پایدار نیست! بوی خوش ماشین نو پس از مدتی از بین میرود، گوشی نو دیر یا زود با یک گوشی پیشرفتهتر، پرزرقوبرقتر و سبکتر جایگزین میشود، فردی جوانتر، قویتر یا باهوشتر سرانجام رکوردهای شما را میشکند!
این مقاله را بخوانید تا ببینید معنای موفقیت چیست.
در دورهای که مدام به دنبال جلو زدن از خودم بودم، اشتباه بزرگم این بود که درک درستی از موفقیت نداشتم. تلویزیون و رسانههای جمعی با قدرت فریاد میزدند که موفقیت یعنی ماشین نو، ارتقای شغلی، هیکل خوشترکیب و… من هم آن را باور کرده بودم. در نتیجهی چنین باوری دچار ناامیدی، رنجش و حسادت شدم زیرا همیشه احساس میکردم از دیگران عقب هستم.
هنگامی که متوجهی این رفتار ناخودآگاهم شدم، به این نتیجه رسیدم که چنین رویکردی بیثمر است. اگر به دنبال کردن این نشانههای غلط شادی و موفقیت ادامه میدادم، سرانجام در چرخهای بیهدف گرفتار میشدم.
اکنون صادقانه باور دارم که زندگی یعنی حرکت به جلو و تلاش برای بهتر شدن، نه درجا زدن و یکی کردن خط شروع و پایان!
حتما بخوانید: ۹ نشانه که میگویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور ندارید
موفقیت چیست: تعریف دوباره
برای رسیدن به زندگی دلخواهتان باید تعریفتان را از موفقیت بر مبنای خواستههایتان (و نه آنچه رسانهها یا پدر و مادرتان به شما دیکته میکنند)، مشخص کنید. شما باید خودتان را در اولویت قرار دهید، این زندگی شماست و تعریف «شما» از موفقیت است که اهمیت دارد.
از خود بپرسید: موفقیت چیست؟
من با چیزهای کوچک شروع میکنم اما در عین حال خودم را ارزان نمیم! بهعنوان یک نویسنده، هر روزی که بتوانم چیزی بنویسم با حسی از موفقیت همراه است. ممکن است یک متن ۱۰۰۰ کلمهای مزخرف بنویسم اما به هر حال خوشحالم آنچه را که از یک نویسنده انتظار میرود انجام دادهام. خودم را بهخاطر اینکه یک شاهکار ننوشتهام سرزنش نمیکنم. چون نوشتن یک شاهکار را بهعنوان هدف موفقیت خودم تعریف نکردهام و این جزو انتظارات من از خودم نبود.
به علاوه، این انتظار حتی واقعبینانه هم نیست!
در نگاه شما موفقیت یعنی چه؟ اینکه هر روز پس از بیدار شدن به باشگاه بروید؟ انجام فهرستی از کارها که روز پیش تهیه کردهاید؟ هدف از تعریف موفقیت از نگاه خودتان این است که بر پایهی انتظارات خودتان و شرایط موجود زندگی کنید. وقت و انرژیتان را صرف کارهایی کنید که باعث خشنودیتان، احساس پیشرفت، کمال و خدمترسانی میشود.
چطور به آن برسم؟
اگر کاری خوشحالتان میکنند و باعث میشود مهارتها و نیرویتان برای آن را به کار بگیرید، احتمالا باید هر روز زندگیتان را صرف آن کنید. ماشین و گوشی نو لذتهای زودگذر هستند و دوام چندانی ندارند.
پس از اینکه معنی موفقیت در زندگی برایتان روشن شد، تنها راه ممکن برای رسیدن به آن تلاش و حرکت گام به گامِ رو به جلو برای رسیدن به اهدافتان است. باید دست از تلاش همیشگی برای جلب خشنودی دیگران بردارید، تنها در این صورت است که امکان لذت بردن را از کارهایی که میکنید (یا خواهید کرد) پیدا میکنید.
پس همین الان بنشینید و موفقیت را از نگاه خودتان تعریف کنید (اگر لازم است روی کاغذ بنویسید). برای خودتان هم اهداف کوتاهمدت و هم اهداف بلندمدت در نظر بگیرید. اهداف کوتاهمدت من شامل نوشتن روزانه، انجام وظایف روزمره و خدمت کردن به دیگران است. اهداف بلندمدت میتواند شامل تمام کردن کتابم، تقویت ارتباط با خوانندگان وبلاگم و کمک به دیگران برای رسیدن به موفقیت در گذر زمان باشد.
تنها برای رسیدن به هدف پایانی تلاش نکنید؛ برای موفقیتِ امروزتان تلاش کنید، خواهید دید که تلاشتان شما را به هدف اصلیتان نزدیک و نزدیکتر میکند.
حتما بخوانید: چگونه پولدار شویم؛ ۱۶ راه پولدار شدن که باید بدانید
دستدست نکنید
رهایی از سنگینی تعریف غالب و دیکتهشدهی موفقیت، فرصت گرانبهایی برای تعریف زندگی مطابق با خواستههایتان است. شما یاد میگیرید پیگیر مسائل بیاهمیت (که زمانی گمان میکردید مهماند) نباشید و در مقابل بر کارهایی تمرکز کنید که به جای تعلل و طفره رفتن، شما را به سمت حرکت و پیشرفت هدایت میکنند.
حتما بخوانید: خوشبختی چیست؛ معنای خوشبختی از نگاه علم
صبور باشید
احساسات بیثمر و بیفایدهای مانند خشم، حسادت و رنجش جایی در تلاشهای مستمر و قابلیتهایتان برای رسیدن به موفقیت ندارند.
هرچه برای بهتر شدن نسبت به دیروز مشتاقتر باشید، به خاطر پیشرفتهایتان بیشتر احساس موفقیت میکنید. هنگامی که برای پیشرفت و به پایان رساندن کاری سرسختانه تلاش میکنید، در بند بند وجودتان حس لذتبخش موفقیت را احساس میکنید؛ هر زمان که به گذشته و نقطهی شروعتان نگاه میکنید و متوجه خیزهایی که برای رسیدن به جایگاه کنونیتان برداشتهاید میشوید، موفقیت را حس میکنید.
تنها هنگامی که معنای موفقیت برایتان آشکار شود میتوانید برای دستیابی به آن بهطور پیوسته و بر پایهی خواستهها و انتظاراتتان قدم بردارید.
برای شروع زندگی بر چنین مبنایی وقت را تلف نکنید! همین امروز شروع کنید. در واقع باید از همین امروز شروع کنید زیرا روزی که به خاطر دیگران و مطابق با انتظاراتی که خواستههای شما نیستند سپری شود، در حقیقت متعلق به شما نیست
منبع: چطور
حتما شما هم مصاحبه کاری را تجربه کردهاید و یا در شرف ورود به بازار کار هستید و بهزودی آن را تجربه خواهید کرد. مصاحبه کاری موفق، بیشباهت به جلسات خواستگاری و دیدارهای اولیه نیست. اگر استرس و بلاتکلیفیاش بیشتر نباشد، کمتر هم نخواهد بود. در واقع موقعیتی را تجربه میکنید که باید خودتان را اثبات کنید، بهنحوی که از نگاه مصاحبهکنندگان، پسندیده بهنظر بیایید. مصاحبه کاری موفق، حس و حال خیلی خوبی به فرد میدهد. احساس پیروزی و مورد قبول واقع شدن بسیار شیرین است. مصاحبه کاری موفق، به شکل ضمنی این نوید را به شما میدهد که توانا هستید و مورد پذیرش عدهای قرار گرفتهاید. خب چه چیزی از این بهتر. برای مصاحبه کاری موفق، لزومی ندارد حتما رزومه ای بلند بالا از موفقیتهای ریز و درشت داشته باشید. رعایت نکاتی در بیان کلمات، نحوهی معرفی و … میتواند به شما کمک کند تا تأثیرگذار باشید. در ادامه با ما همراه باشید تا فوتوفنهای مصاحبه کاری موفق را با هم بررسی کنیم.
حتما بخوانید: نحوه نوشتن رزومه کاری؛ نکاتی که شما را به شغل رویاییتان میرساند
۱. فرصتطلب و خودخواه نباشید
وقتی برای مصاحبه کاری وارد شرکتی میشوید، بهجای اینکه بگویید «من شنیدهام شرکت شما برای کار کردن جای خیلی خوبی است»، بهتر است ویژگیهای خود برای موقعیت شغلی اعلام شده را شرح دهید. در غیر این صورت ممکن است فردی فرصتطلب و خودخواه جلوه کنید. به بیان دیگر، یعنی کسی که در صورت مشاهدهی سود و منفعت بیشتر حاضر است شرکت را ترک کند. این رفتار اصلا وجههی خوبی نخواهد داشت. شما باید ویژگیها و تواناییهای خود را شرح بدهید و دقیقا بدانید که هدفتان از استخدام در آن شرکت چیست؟ باید نشان بدهید که دقیقا مناسب آن جایگاه شغلی هستید، در عین حال که بهاندازهی کافی علاقه به رشد و پیشرفت در پُست پیشنهادی را دارید. وقتی شرکتها قصد دارند نیروی جدیدی را جذب کنند در حقیقت به دنبال کسی هستند که جایگاه خالی مورد نظر را پُر کند نه آنچه شما میخواهید.
حتما بخوانید: در مصاحبه شغلی چه بگوییم؟
۲. دقیق توضیح بدهید
در مصاحبه کاری، مصاحبهکنندگان معمولا از افراد میخواهند که کمی بیشتر دربارهی خودشان صحبت کنند یا در برخی موارد میپرسند: «چه خبر؟ از حال و احوالتان بگویید» در چنین مواردی هیچکس نمیخواهد در مورد روحیه و وضع روزگار شما اطلاعات کسب کند. منظور از این پرسش، محک زدن شما برای کسب موقعیت شغلی است. پس با بیان وضعیت آبوهوا و اوضاع زمانه حرفتان را شروع نکنید. در پاسخ به این پرسش باید دربارهی خودتان توضیحات بیشتری ارائه بدهید. سعی کنید از آنچه در رزومه نوشتهاید، پا را فراتر بگذارید چون طبیعتا آنچه در رزومه نوشته شده است حداقل دو بار توسط مصاحبهکننده مورد مطالعه قرار گرفته است. پس سعی کنید با عباراتی جذاب و جدید به شرح جالبی از تواناییها، علایق و سابقهی خود بپردازید. دقیق سخن بگویید و با جملات مناسب و کلام تأثیرگذار، مصاحبه کاری موفق و خوبی را پشت سر بگذارید.
۳. قبل از مصاحبه تحقیق کنید
بدون اطلاعات و آمادگی قبلی در جلسهی مصاحبه شرکت نکنید. وقتی برای مصاحبه کاری به جایی میروید، قبل از جلسه سعی کنید اطلاعات مربوط به آن شرکت را پیدا کنید. درباره فعالیتها، بیانیه مأموریت، چشمانداز و … اطلاعاتی کسب کنید و با دست پُر در مصاحبه حاضر شوید، مثلا از موقعیتی که قرار است در آن استخدام شوید، افرادی که در آن شرکت مشغول بهکار هستند و مدیری که قرار است با او کار کنید، اطلاعات بهدست آورید. در غیر این صورت بیمسئولیت بهنظر خواهید رسید و آنها از کسی که به خود زحمت جستوجوکردن در فضای وب را هم نمیدهد، خوششان نخواهد آمد و یقینا مصاحبه کاری موفقی نخواهید داشت.
۴. هوشمندانه سؤال کنید
معمولا در پایان مصاحبه کاری، از شما میخواهند که سؤالات خود را از شرکت بپرسید. این موقعیت، زمان فوقالعادهای برای نشان دادن هوشمندی شماست. به هیچوجه نگویید: «ممنون، سؤالی ندارم» یا سؤالات کلی و بیربط نپرسید. با علم به اینکه چنین سؤالی از شما پرسیده میشود، قبل از اینکه وارد مصاحبه کاری بشوید، خود را آماده کنید. مثلا بگویید در ۶ ماه آینده جایگاه شغلی مورد نظر چه چشماندازی خواهد داشت؟ سؤالات احمقانه و کلی نپرسید. اصلا و به هیچوجه نگویید شرکت به دنبال چه ویژگیهایی در نیروی کار است. این سؤال مناسب نیست و شما در جایگاهی نیستید که آن را مطرح کنید.
حتما بخوانید: چطور رئیس آیندهمان را در مصاحبه کاری بشناسیم؟
۵. ایده و نظر بدهید
اگر میخواهید مصاحبه کاری موفق و تأثیرگذاری داشته باشید، باید خود را پویا، خلاق و توانا در حل مسئله نشان بدهید. مثلا با آگاهی از زمینهی کاری، فعالیت و جایگاه شرکت، ایده و نظراتی را که برای بهبود وضعیت به ذهنتان میرسد، مطرح کنید. حواستان باشد علاوه بر اینکه انتقاد شما باید سازنده باشد میبایست راه حلی هم برای رفع آن ارائه دهید، وگرنه قطعا نقد بدون ایدهای برای بهبود، فایدهای نخواهد داشت. چون با این کار علاوه بر اینکه نیرویی مفید و ایدهپرداز بهنظر میرسید، حسن نیت خود برای رفع مشکلات را هم ثابت کردهاید. یعنی نشان میدهید که نیروی باانگیزه و مؤثری هستید.
حتما بخوانید: نمونه سوالات روانشناسی در مصاحبه استخدامی؛ خودتان را برای این سوالات آماده کنید
۶. منفعل نباشید
واقعیت این است که کار کردن بخش بزرگی از زندگی افراد را در برمیگیرد بنابراین انفعال و منتظر ماندن برای پاسخ از طرف کارفرما، تا حد زیادی میتواند زندگی شما را تحت تأثیر قرار بدهد و انگیزه رشد و پیشرفت را از شما بگیرد. وقتی وارد مصاحبه کاری میشوید، منفعل نباشید. این جلسات مانند جادهای دوطرفه هستند. همانقدر که شرکت حق دارد از شما سؤال کند، شما هم حق دارید دربارهی آنها بدانید. سعی کنید سؤالات منطقی و درستی دربارهی چشمانداز، همکاران و محیط کار بپرسید. این اطلاعات، دیدگاه مناسبی در مورد شغل به شما ارائه میدهند. مصاحبه کاری موفق یعنی مصاحبهای که شما قادر خواهید بود آیندهی شغلیتان را تصور کنید و به شما اجازهی تصمیمگیری درست میدهد.
۷. مؤدب و موجه باشید
همه میدانیم و باور داریم که دروغگویی کار خوبی نیست. در بیشتر موارد دست فرد دروغگو، رو خواهد شد. از قدیم گفتهاند ماه پشت ابر نمیماند، بنابراین خود را به زحمت نیندازید و از دروغ گفتن پرهیز کنید. در هنگام نگارش رزومه، در مورد تواناییهای خود غلو نکنید. در مصاحبه کاری، موجه و مؤدب باشید. وسط حرف دیگران نپرید و با آرامی و متانت صحبت کنید. ادب مانند آهنربایی است که همه را بهسمت خود جلب میکند. اگر میخواهید مصاحبه کاری موفق و پیروزمندانهای داشته باشید، سر وقت حاضر شوید، صادقانه رفتار کنید و از معجزهی لبخند هم غافل نشوید.
منبع : چطور
یکی از مسائل مهم در موفقیت داوطلبان کنکوری نقش پدر و مادر هاست. همکارى و همراهى پدر و مادرها با فرزند کنکوری شان در در س خواندن و آمادگی داوطلبان کنکوری بسیار مهم است. والدین علاوه بر فراهم آوردن شرایط مناسب زندگی برای استراحت و درس خواندن ، باید محیطی امن و آرام برای فرزندان کنکوری خود ایجاد کنند تا آن ها بتوانند با آرامش و تمرکز بیشتری، توانمندی های خود را اثبات کنند .ایجاد فضای مناسب در خانه به ویژه در دوران جمع بندی باعث ارامش فرزندان و بالا رفتن تمرکز آن ها در درس خواندن و انجام جمع بندی دروس به روش سه روز یک بار است. یکی از مهمترین کارهایی که والدین در هر سطح علمی و موقعیت اجتماعی می توانند برای فرزند خود انجام دهند همراهی و همدلی با فرزندشان است. در واقع والدین نیز همراه با فرزندشان کنکور دارند و باید تلاش خود را برای کسب یک موفقیت خانوادگی و رسیدن به نتیجه را انجام دهند. بنابراین:
1-محیط مناسبی را در خانه فراهم آورید. رفت و آمد به خانه، مکالمه های تلفنی، رفتن به مهمانی یا آمدن مهمان به خانه، سر و صدا، برنامه های تلویزیونی، مسافرت ها و تفریحات خانوادگی را کنار بگذارید و این تفریحات را در زمان های استراحت فرزندتان قرار دهید تا او نیز همراه شما باشد. بدون رو دربایستی به فامیل های خود برنامه کنکور خود و فرزندتان را شرح دهید. از مطرح کردن موضوعات بحث برانگیز و یا بیان مشکلات انوادگی خودداری کنید. برنامه خود را با برنامه درسی فرزندتان هماهنگ کنید. همانطور که فرزند شما برنامه درسی خود را با برنامه درسی مدرسه هماهنگ می کند.
2-با فرزند خود گفتگو کنید. فرزند شما به وقت شما بیشتر از پولتان نیاز دارد.
3-هر گز فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید. توجه کنید که روش و میزان مطالعه، میزان یادگیرى، نحوه برنامه ریزى و خصوصیات هر داوطلیی با دیگری فرق دارد. اورا با خودش مقایسه کنید و وضعیت درسی و پیشرفت درسی او را در زمان های مختلف بررسی کنید و تلاش با ارزش او را ببینید.
4-انتظارات خود را از فرزندتان متعادل کنید و آرزوهای خود را به عنوان هدف برای فرزندتان مشخص نکنید بلکه با او همفکری و گفتگو نمایید.
5-به فرزند خود استرس و نگرانی وارد نکنید و زمان مطالعه او را مدام یاداوری نکنید.
6-از برنامه درسی فرزند خود مطلع باشید و او را همراهی کنید.
7-نقاط قوت فرزند خود را بشناسید و به او یاد آوری کنید.در درس خواندن به او کمک کنید. یادتان باشد که والدین در هر سطح تحصیلی که باشند می توانند در درس خواندن به فرزند خود به روش های مختلف کمک کنند. شما فرزند خود را بهتر از هركس ديگري مي شناسيد و تجربه، خود يك نوع تخصص است.
8-اخبار کنکور و مقالات مرتبط با کنکور را دنبال کنید و در مورد آن ها در زمان استراحت فرزندتان با آنها گفتگو کنید تا باعث آرامش و قوت قلب فرزندتان شود و بفهمد که شما در طول این مسیر همواره در کنارش بوده اید.
9-به او اعتماد کنید ولی او را تنها نگذارید.
والدین عزیز باید بدانند که در این ماه پایانی و روزهای باقی مانده تا کنکور بیش از هر موقع دیگری در موفقیت فرزندشان نقش دارند. موفقیت در کنکور یک موفقیت خانوادگی است و نیاز به تلاش همه اعضای خانواده دارد و اولیا نقش پر رنگی در این موفقیت خواهند داشت.
منبع: کانون
عناوین اصلی که رفتارهای شما را تحت تاثیر قرار می دهند:
چکیده :
موفقیت؛ تشخیص پیوسته و مداوم ایده آل و هدفی ارزشمند هست.
ارل نایتینگل
قبل از اینکه بدنبال کسب موفقیت باشیم، ابتدا باید تعریف دقیقی از آن داشته باشیم. موفقیت؛تشخیص پیوسته و مداوم ایده آل و هدفی هست که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد، زیرا وقت و زمان، با ارزش ترین دارایی در زندگی بوده و موفقیت را با صرف زمان میشود بدست آورد. موفقیت برای هر شخصی تعریف خاص خودش را دارد ، زیرا هر فرد، دارای ایده آل و هدف منحصر بفرد خود بوده و رسیدن به اهداف و ایده آل تعیین شده( توسط فرد) ، نشان دهنده موفقیت یا عدم موفقیت فرد مورد نظر می باشد. بسیاری از افراد فکر میکنند ؛ آنها به شادی نمیرسند مگر اینکه موفق شوند، در صورتی که باید بدانید؛ کسی به موفقیتخواهد رسید که در کل مسیر تعیین شده ، شاد باشد. تعداد زیادی هم موفقیت را زمانی دست یافته می بینند که به مقدار زیادی پول رسیده باشند؛ در صورتی که افراد ثروتمند بسیاری هستند که احساس درماندگی میکنند. ما در سه بعد: فیزیکی، ذهنی و ، زندگی میکنیم. موفقیت زمانی حاصل میشود که به شناخت هر سه بعد، پرداخته و آنها را مورد توجه قرار دهیم.
زمانی که بدنیا آمدیم، از متعلقات دنیا مانند: پول، مسکن، لباس، ماشین و. چیزی نداشتیم و زمانی که از دنیا میرویم نیز هیچ یک از این متعلقات را در سفر به همراه نخواهیم داشت، زیرا بعد فیزیکی مان را از دست میدهیم و دیگر نیازی به متعلقاتی که مناسب بعد فیزیکی ما بوده، نخواهیم داشت. ولی در زمانی که زندگی در دنیا با وجود بعد فیزیکی ادامه دارد قطعا بدست آوردن متعلقات یاد شده باعث میشود از سطح مناسبی از تجربه فیزیکی بهره ببریم. میتوانیم ماشین خوب، غذاهای با کیفیت و خوشمزه و مسکن مناسب و غیره را کسب کنیم، زیرا این موارد زندگی فیزیکی ما را آسانتر و جذابتر میسازند. در مدت حضورمان در دنیا با سه بعد فیزیکی، ذهنی و باید به همه جنبه های وجودی اهمیت داده و موجبات موفقیت هر سه بعد را فراهم کنیم تا تجربه بینظیری را در زندگی ایجاد کنیم. مطالعه روزانه ، فکر کردن، یادگیری واستفاده از تصورات ذهنی ، کارها و اقداماتی هستند که برای ارتقا بعد ذهنی باید انجام گیرند. با انجام این کارها زمینه موفقیت بعد ذهنی مان را فراهم ساختیم. بخشش، عشق ورزیدن، محبت کردن، دوست داشتن و تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر برای زندگی، اقداماتی هستند که برای کسب موفقیت، ارتقا و رشد بعد باید انجام گیرند.
انتها و پایانی برای میزان کسب موفقیت، پیش بینی نمیتوان کرد، زیرا با توجه به فرصت محدود زندگی در دنیای سه بعدی(فیزیکی، ذهنی، ) نتایج کسب شده در زمان محدود، متغیر خواهد بود. و موفقیت نسبی کسب شده هر فرد در ابعاد سه گانه متفاوت خواهد بود، زیرا هر فردی منحصر بفرد بوده و دارای خواسته ها و اهداف منحصر بفرد خواهد بود. ولی قطعا میتوان فردی را موفق دانست که برای کسب موفقیت در هر سه بعد تلاش کرده باشد؛ زیرا در پایان زندگی فیزیکی ، جریان کسب موفقیتدر این بعد( فیزیکی) نیز به پایان میرسد ولی داشته ها و موفقیت کسب شده در دو بعد دیگر( ذهنی و ) همچنان پا برجا خواهند بود.
منبع: هدایت محمودی
حتی اگر کسب و کار کوچک هم داشته باشید می توانید با رعایت یک سری نکات رونق بیشتری به کارتان بدهید. اگر کسب و کاری دارید و به دنبال این هستید تا در این کار پیشرفت کنید و به موفقیت برسید الی گشت را همراهی کنید تا با نکاتی آشنا شوید که می تواند در این راه به شما کمک کند.
مطالب مرتبط: اهمیت شبکه های اجتماعی در رشد کسب و کار کسب و کارهای کوچک پر رونق تر از همیشه
اگر در رشته و کار خود تخصص کافی دارید شاید فکر کنید که با همین دانش می توانید پیشرفت زیادی کنید و به ویژگی های دیگری احتیاج ندارید. اما این طور نیست، در روز اول شروع کاریتان هیچ وقت مشتریان زیادی فقط به این دلیل که شما دانش کافی دارید به سمت شما نمی آیند. برای اینکه کار خود را رشد دهید باید اول بازاریابی و مدیریت کنید فقط این مهم نیست که محصول و یا خدمتی خوب ارائه دهید بلکه مردم باید با شما آشنا شوند تا به سمتتان بیایند. باید کسب و کاری منظم و موثر و مدیرعاملی باتجربه داشته باشید.
ممکن است از نظر فنی تخصص کافی داشته باشید ولی تجربه ای از نظر بازاریابی نداشته باشید در این صورت می توانید از کسانی که در این زمینه باتجربه هستند استفاده کنید و آن ها را استخدام کنید. با بازریابی، مردم شما و کسب و کارتان را می شناسند و به سمت شما می آیند. حالا که مشتریان خود را پیدا کرده اید باید به این فکر باشید که چگونه می توان آن ها را دوباره به اینجا برگرداند.
گاهی افراد تمایل دارند که از دوستان و آشنایان برای کسب و کار خود استفاده کنند با اینکه این کار در شرایطی می تواند خوب باشد اما ممکن است گاهی دوستی ها را از بین ببرد پس برای او کاملا توضیح دهید که مسائل کاری با مسائل دوستی فرق می کند و شما در زمینه کاری بسیار جدی هستید.
برای اینکه به این نتیجه برسید که تصمیمات ناگهانی چقدر می تواند کسب و کارتان را عقب بیندازد مثالی می زنیم: تصور کنید که رستورانی دارید و در شبی بارانی، ناگهان مشتریان زیادی به سمت رستوران شما می آیند ولی خدمه کافی برای رسیدگی به مشتریان ندارید در این صورت اگر تصمیم نسنجدیده بگیرید و از فردا تعداد نیروهای خدمه خود را دو برابر کنید دستمزدهای که باید پرداخت کنید به صورتی کاملا غیر ضروری زیاد می شد چون این تعداد خدمه در روزهای معمولی به دردتان نمی خورند.
اینکه هر از چندگاهی به کارمندان خود ارتقای شغلی بدهید می تواند در آن ها انگیزه ای برای خوب کار کردن ایجاد کند اما این به این معنی نیست که هر احساس نیازی که در گوشه ای از کار به وجود آمد را فقط با همان کارمندان خود پاسخ دهید و نیروی جدیدی نگیرید، حتما کسانی را بیاورید که از دانش تجربه همان کار برخوردارند.
منبع: الی گشت
مهم نيست فرد موفق، تاجر، هنرمند، ورزشكار و يا مخترع باشد، آنچه اهميت دارد اين است كه تمام افراد موفق در يك سري موارد ويژگيهاي مشتركي دارند.
اين خصوصيات باعث ميشود كه آنها مسايل را بهتر از ديگران ارزيابي كنند، بر مشكلات شخصي خود پيروز شوند و بهتر بتوانند رقباي خود را از ميدان به در كنند.
شما نيز ميتوانيد با طرز فكر آنها آشنا شويد تا زندگي خود را به نحو شايستهاي تغيير دهيد. نكته مهمي كه همواره بايستي به خاطر داشته باشيد اين است كه براي رسيدن به موفقيت بايد از قبل خودتان را آماده سازيد. در اينجا به شما روشهايي را معرفي ميكنيم تا با به كارگيري آنها بتوانيد در زندگيتان مانند افراد موفق فكر كنيد، تصميم بگيريد و در آيندهاي نه چندان دور شاهد موفقيتهاي چشمگيري در زندگي خود باشيد.
قدرت ديد و تمركز بالا داشته باشيد.
يكي از ويژگيهاي افراد موفق اين است كه قدرت ديد و تمركز بالايي دارند. نسبت به همه چيز دقيق هستند و اگر دليل را ندانند، آنقدر سوال ميكنند تا كاملا متوجه شوند. همين علاقه و كنجكاوي براي فراگيري به آنها كمك ميكند تا ذهني فعال و خلاق داشته باشند.
فردي كه داراي ذهن خلاق است آينده را به خوبي ميبيند و شرايط و احتمالات را به درستي ارزيابي ميكند، كاري كه ديگران قادر به انجام آن نيستند.
شخص موفق ابتدا در مورد هر مسالهاي به خوبي فكر ميكند، آن را در ذهن طوري تجسم ميكند كه گويي واقعي است، سپس با ارادهاي قوي به سمت هدفش گام برميدارد و براي رسيدن به آن از هيچ تلاشي دريغ نميورزد. جالب است بدانيد اولين كسي كه با كاميون بار حمل ميكرد، روزي در ذهنش تصور كرد اگر با كشتي بارها حمل شوند چقدر سريعتر بارها به مقصد ميرسند و همين جرقه فكري باعث شد تا صنعت كشتيراني رونق گيرد.
در زندگي خود ريسكهاي حساب شده كنيد.
شايد شما داستان بعضي از افراد را شنيده باشيد كه در زندگي ريسك كردهاند و در همان بار اول ثروتمند شدهاند ولي بهتر است بدانيد هميشه اين اتفاق نميافتد و اين موارد جزو استثناها هستند. آنچه اهميت دارد اين است كه افراد موفق از ريسك كردن نميترسند و در عين حال تمام جوانب و احتمالات را نيز در نظر ميگيرند و سپس با ارادهاي استوار، به سوي هدفشان گام برميدارند.
والدين خود را به خاطر اشتباهاتتان سرزنش نكنيد.
اگر به هدف مورد نظرتان نرسيديد والدين خود و يا ديگران را مقصر ندانيد. افراد موفق وقتي به نتيجه دلخواه در كارشان نرسند، به جاي اينكه وقتشان را تلف كنند، گله و شكايت كنند و ديگران را مقصر بدانند، آستينهاي خود را بالا ميزنند و دست به كار ميشوند و خود مسووليت اعمالشان را به عهده ميگيرند.
قدر ديگران را بدانيد.
افراد موفق خود را به تمام كساني كه به آنها كمك كردهاند تا از پلههاي موفقيت بالا روند، مديون ميدانند و همواره قدرشناس آنها هستند. هنگامي كه به هدفشان ميرسند، فراموش نميكنند كه در طول راه چه كساني در موفقيتشان نقش داشتهاند. به نيروي خداوند كه همواره پشتيبان آنها بوده است اعتقاد دارند. بنابراين همواره افتادهحال هستند و علم و ثروتي را كه كسب كردهاند با كمال ميل با ديگران تقسيم ميكنند.
با درس گرفتن از اشتباهات گذشته است كه فرد ميتواند قدم به سوي موفقيت بردارد
از شكست خود درس بگيريد.
موفقيت به دنبال شكست كسب ميشود. با درس گرفتن از اشتباهات گذشته است كه فرد ميتواند قدم به سوي موفقيت بردارد. افراد موفق اگر در زندگي دچار اشتباهي شوند، سعي ميكنند از آن درس بگيرند و خود را اسير آن نكنند. آنها ياد گرفتهاند اگر در زندگي شكست بخورند، همين شكست براي آنها راهي ميشود تا به موفقيت دست يابند. خيلي از افراد موفقي را كه امروز ميبينيم در زندگي خود شكستهايي خوردهاند. تصور كنيد اگر در آن موقع تسليم ميشدند و شروع به فعاليت مجدد نميكردند. يقينا به موفقيتي كه امروز شاهد آن هستند، نميرسيدند.
از تمام فرصتهاي زندگيتان استفاده كنيد.
شايد دوست داشته باشيد بدانيد چگونه افراد موفق به موفقيت رسيدهاند. بهتر است بدانيد هيچگونه فرمول جادويي وجود ندارد كه با به كارگيري آن بتوانيد مانند آنها شويد. تنها چيزي كه آنها در طول زندگي فرا گرفتهاند اين است كه از تمامي فرصتهاي زندگيشان به نحو احسن استفاده ميكنند، تنها بر روي افكار مثبت خود تمركز ميكنند، تمام نگرشهاي منفي را از خود دور ميكنند، راحت تسليم مشكلات نميشوند و در برابر تغييرات، قدرت انعطافپذيري زيادي دارند.
هر گاه افراد موفق در زندگي خود با مشكلي مواجه ميشوند سعي ميكنند از اين فرصت به خوبي استفاده كنند و تغييرات لازم را در جهت رسيدن به هدفشان اعمال كنند. درست مثل اين است كه يك شهر از ديد افراد موفق پر از هتل، خانه، رستوران و . است در صورتي كه از ديد يك فرد معمولي در آن شهر هيچ چيز براي يك زندگي خوب موجود نيست و جايي براي پيشرفت وجود ندارد. مسلم است كه اين شخص هيچگاه به پيروزي نخواهد رسيد زيرا خود او نميخواهد اطرافش را با دقت نگاه كند و از داشتههايش بهره ببرد، در صورتي كه افراد موفق تمام جوانب و فرصتها را ميبينند و در مواقع مناسب از آن بهره ميبرند و همواره خود را در بهترين شرايط و موقعيت ميبينند.
كار گروهي كنيد.
افراد موفق كاملا آگاهند كه براي دستيابي به موفقيت نياز به كار گروهي دارند. براي موفق شدن نميتوانيد به تنهايي اقدام به كار مورد نظرتان كنيد. براي اين منظور نياز به افرادي داريد كه داراي استعداد، مهارت و دانش فراوان هستند. البته انتخاب اشخاص واجد شرايط نيز براي افراد موفق كار دشواري نيست.
افراد موفق در هر كاري خود را برنده ميپندارند و از افرادي كه مرتب به آنها انرژي منفي ميدهند و آنها را دچار شك و ترديد ميكنند، دور ميشوند.
در هر موقعيتي كه هستيد، دست از تلاش بر نداريد.
افراد موفق در هر موقعيتي كه قرار دارند حتي در شرايط دشوار، باز هم خود را دست كم نميگيرند و دست از تلاش برنميدارند. شايد در زندگي خود با افرادي برخورد كرده باشيد كه با وجود اينكه مشكلات زيادي در زندگي خود دارند، به موفقيتهاي چشمگيري نيز دست يافتهاند. تمام اينها مديون پشتكار و تمركز آنها بر روي تواناييهايشان است. مطمئنا شما نيز ميتوانيد به هر آنچه ميخواهيد دست يابيد، تنها اگر اراده كنيد.
منبع: بیتوته
به خاطر داشته باش که عشقهای سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردنها و ریسکهای بزرگ محتاجاند.۲- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.۳- این سه میم را از همواره دنبال کن: * محبت و احترام به خود را * محبت به همگان را * مسؤولیتپذیری در برابر کارهایی […]
افراد موفق همیشه سعی می کنند به شکل های مختلف به اهداف خودشان دست پیدا کنند.
این افراد خصوصیت هایی دارند که باعث می شوند از سایرین متمایز باشند. به تازگی گروهی از محققان دانشگاه Strayer کشور آمریکا تحقیقاتی انجام داده اند و به این نتیجه رسیده اند که افراد موفق سعی می کنند که به هدف های شخصی خودشان دست پیدا کنند.
این افراد با رسیدن به هدف های شخصی خودشان می توانند روی افراد دیگر هم تاثیرگذار باشند. این موفقیت در زمینه های مختلف مانند سلامت فیزیکی و روحی، خانواده و حتی شغل بوده است. البته شاید آن ها در کار خودشان خوب نباشند، اما از انجام دادن آن بسیار راضی هستند.
بنا به گزارش آکاایران : در ادامه شما را با ویژگی هایی آشنا می کنیم که یک فرد موفق را از سایرین متمایز می کند.
۱. احساسات خودشان را کنترل می کنند
افراد موفق همیشه روی احساسات خودشان کنترل دارند. آن ها شرایط را به خوبی درک می کنند و سعی می کنند با منطق به شرایط واکنش نشان دهند. آن ها با کنترل کردن احساسات خودشان می توانند چالش های به وجود آمده را به خوبی پشت سر بگذارند.
زمانی که شرایط سخت می شود، این افراد به شدت آرام هستند. آن ها می دانند که مهم نیست چیزی خوب یا بد باشد چرا که زمان شرایط را تغییر می دهد. آن ها خودشان را با شرایط هماهنگ می کنند و همیشه شاد هستند.
۲. درباره ی همه چیز اطلاعات جمع آوری می کنند
افراد موفق بیشتر از همه اطلاعات دارند چرا که سعی می کنند آگاهی خودشان را نسبت به مسائل مختلف افزایش دهند. آن ها این کار را به واسطه علاقه شخصی خودشان انجام می دهند و از آن لذت می برند. این افراد همیشه به دنبال فرصتی هستند که بتوانند خودشان را ارتقا بدهند و پیشرفت کنند.
۳. در تصمیم گیری ها عجله ندارند
این افراد برای اینکه یک تصمیم خوب بگیرند، فکر می کنند. آن ها می دانند که اگر بیشتر درباره یک موضوع فکر کنند، می توانند تصمیم بهتری بگیرند. افراد موفق می توانند به شکل منطقی روی موضوعات مختلف فکر کنند.
۴. با یقین صحبت می کنند
فرد موفق با شک و تردید صحبت نمی کنند. او کاملا به حرفی که می زند یقین دارد. حتی زمانی که می داند انجام دادن کاری بسیار سخت است، درباره آن بسیار مطمئن حرف می زند.
۵. زبان بدن مثبتی دارند
این افراد با نوع صحبت کردن و حالت های رفتاری خودشان روی سایرین تاثیر می گذارند. این افراد به شکل عجیبی همه را به سمت خودشان جلب می کنند. رفتار آن ها در موقعیت های مختلف همیشه مثبت است و می دانند که در شرایط گوناگون باید چه واکنشی از خودشان نشان دهند.
۶. در برخورد اول بسیار تاثیرگذار هستند
تحقیقات گفته اند که مردم در کمتر از ۷ ثانیه از یکدیگر خوششان می آید و یا نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. بعد از این مدت مردم سعی می کنند که شخصیت یکدیگر را بررسی کنند.
افراد موفق تلاش می کنند در مدت زمان کم روی مخاطب خودشان تاثیر بگذارند. اولین برخورد این افراد بسیار مثبت است و زبان بدن آن ها روی این موضوع تاثیر زیادی دارد.
۷. آن ها به دنبال موفقیت های کوچک هستند
افراد موفق دوست دارند که خودشان را وارد چالش های مختلف بکنند و آن ها را با موفقیت به پایان برسانند. موفقیت های کوچک روی کار آن ها تاثیرات بسیار زیادی دارند. این موفقیت ها باعث می شوند که آن ها از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار باشند.
۸. نترس هستند
این افراد اصلا ترس را به خودشان راه نمی دهند. آن ها سعی می کنند ترس را در ذهن خودشان وارد نکنند تا بتوانند کارها را به خوبی انجام دهند. آن ها بر ترس غلبه می کنند و این موضوع باعث می شود تا بتوانند در پروژه های سخت به موفقیت برسند.
۹. انسان های با شخصیتی هستند
انسان های موفق ترکیب خوبی از افراد سخت کوش و با شخصیت هستند. آن ها به سرعت عصبانی نمی شوند یا برای رسیدن به هدف خودشان کسی را تحقیر نمی کنند.
حرف های انتقادی خودشان را هم با ملایمت بیان می کنند تا بتوانند به هدفی که می خواهند دست پیدا کنند. این افراد همیشه در دسترس هستند و افراد زیادی آن ها را دوست دارند. همچنین به راحتی می توان با این افراد کنار آمد.
۱۰. صادق هستند
به افراد موفق می توان کاملا اعتماد کرد. این افراد به گونه ای کار می کنند که بتوان در دراز مدت با آن ها کار کرد. آن ها می دانند که صادق بودن باعث می شود که بتوانند با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنند. این افراد پشت سر کسی حرف نمی زنند و درباره فردی دروغ نمی گویند.
۱۱. می دانند که افراد زیادی در موفقیت آن ها نقش داشته اند
افراد موفق می دانند که برای رسیدن به اهدافشان چقدر زحمت و سختی کشیده اند. آن ها می دانند که دوستان، خانواده و رییس اشان نقش زیادی در این موفقیت داشته اند و به همین دلیل از آن ها سپاس گذار هستند.
۱۲. افراد قدردانی هستند
این افراد نسبت به چیزهایی که در اختیار دارند، قدردان هستند و همیشه انرژی مثبت دارند. آن ها می دانند که برای رسیدن به موفقیت نباید مغرور شوند.
اگر سعی کنید این خصوصیات را در خودتان تقویت کنید، می توانید به فرد موفقی تبدیل شوید.
منبع: شبره
خود باوری امری ضروری و گریز ناپذیر است . مطمئنا این تمام آن چیزی نیست که ن برا ی کسب موفقیت در این مسیر لازم دارند ، ولی بدون آن نیز قادر نخواهند بود که در نبرد برای خود شکوفایی پیروز شوند.
نی که علاوه بر وظایف سنتی خود ، نقش هایی مانند مادر بودن ، همسر بودن ، برای به دست آوردن استقلال فکری و اجتماعی نیز به تعداد فزاینده ای به محل های کار سرازیر میشوند برای خود کسب و کار مستقلی را آغاز میکنند یا وارد موقعیت ها و پست هایی میشوند که تا قبل از ان به مردان تعلق داشته است و این منسب های را یکی پس از دیگری تسخیر میکنند .
هم مردان و هم ن ، اگر دارای اعتماد به نفس واقع بینانه درباره اندیشه و ارزش خود باشند و در خود احساس امنیت کنند، خواهند توانست در مقابل مشکل ها و موقعیت ها به شکل مناسبی واکنش نشان دهند .
خود باوری انرژی زا و انگیزه دهنده است و ما را ترغیب به موفقیت میکند و باعث میشود از موفقیتهای خود احساس لذت و غرور کنیم .
خود باوری بالا در جست و جوی اهداف و دستیابی به انها ما را یاری میکند . رسیدن به این اهداف خود باوری را تقویت میکند . هر چه خود باوری ما تقویت شود بهتر برای مقابله با مشکلاتی که در شغل یا زندگی شخصی مان بروز میکند ، آمادگی خواهیم داشت و بعد از شکست ، سریع تر خود را باز مییابیم و انرژی بیشتری برای آغازی دوباره خواهیم داشت .
موانع ، نی را که دارای خود باوری بالاتری هستند متوقف نمیسازد ، چرا که امروزه همه زن ها و یا حداقل تعداد زیادی از آنها مشغول به راه انداختن کاری و یا فکر ویژه ی برای رشد در شغلشان دارند .
همین طور یک ازدواج یا ماجرای عشقی ناموفق قادر نخواهد بود که ضمیر یک زن دارای اعتماد به نفس را انچنان تحریک کند که از ترس احتمال ناراحتی های اینده و دوباره اتفاق افتادن این وقایع ، علیه هر گونه ارتباط با جنس مخالف موضع بگیرند تا جایی که به قیمت از دست رفتن جوانی و شادابی او تمام شود . هر چه خود باوری ما افزون میشود ، جاه طلبی ما هم بیشتر میشود و این جاه طلبی نه اینکه فقط جنبه های مادی را شامل شود بلکه همه جنبه های عاطفی ، ذهنی ، روحی را نیز در بر میگیرد . هرچه خود باوری ما کمتر باشد ، آرزوهای کوچک تری خواهیم داشت و احتمال کمتری برای موفقیت ما وجود خواهد داشت و همین طور احتمال کمتری وجود دارد که موفق شویم . هر کدام از این مسیرهای خود باوری راهنمایی برای نیل به تقویت نفس و تمرکز برخویشتن است . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، محرک درونی ما برای بیان عقایدمان قویتر خواهد بود ، که این خود نشان دهنده ی غنای درونی ماست و هر چه خود باوری ما کمتر باشد ، نیاز به اثبات وجودمان مهم تر جلوه میکند و یا اینکه سعی میکنیم بازندگی مکانیکی و نااگاهانه خود را به دست فراموشی بسپاریم . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، رو راست تر و صادق تر خواهیم بود و در ارتباطمان انطباق پذیرتر خواهیم بود . زیرا که معتقدیم عقاید ما دارای ارزش هستند و بنابراین از ابراز عقایدمان واهمه نداشته باشیم بلکه از انها باید استقبال کرد بدون هیچ گونه ترسی .
و یک نکته جالب هر چه خود باوری ما پایین تر باشد روابطمان به میزان بیشتری غبار الود و حیله گرانه خواهد بود زیرا در مورد اندیشه و احساسات خود نامطئن تر بوده و نگران واکنش شنونده هستیم . اگر امید دارید که به رابطه ای شاد با همسر یا نامزد خود دست یابید ،هیچ عاملی مهم تر از خود باوری نیست . هیچ مانعی بزرگتر از این نیست ما درباره خود عمیقا احساس کنیم که قابل دوست داشتن نیستیم و اولین ماجرای عشقی که باید در این جهان با موفقیت به کمال برسانیم ، رابطه ای است که با خود داریم و تنها بعد از این مرحله است که قادر به عشق ورزیدن هستیم و میتوانیم عشق را به درونمان راه دهیم .
پذیرش اینکه شخص دیگری ما را دوست داشته باشد بدون حصول اطمینان به عشق او رابطهمان برایمان کاملا واقعی یا متقاعد کننده نخواهد بود و در اندیشه پریشان خود راه های زیادی برای تحلیل یا تخریب آن خواهیم یافت . زمانی که یک زن از سطوح مطلوبی از خود باوری برخوردار است، گرایش به رفتار مناسب با دیگران داشته و همچنین نیاز به رفتار خوب از سوی دیگران نسبت به خود دارد . او حد و مرزهایش را به روشنی میشناسد و میداند که چه چیز هایی در رفتار فرد منتخب او قابل قبول و چه چیز غیر قابل قبول است او رفتار ناپسند را صرفا به دلیل اینکه عاشق است ، نمیپذیرد .
او عشق را با لذت میشناسد، نه با رنج و برای عشق به اندازه موفقیت در زندگی شغلی ارزش قائل است . مردانی که از سطح مطلوبی از خود باوری برخوردارند به خود باوری در یک زن ارزش میدهند . آنها یک موجود وحشت زده را به عنوان یک شریک زندگی نمیخواهند و بر عکس این شرایط نیز وجود دارد زنی که دارای خود باوری است به مردی که ان قدر متزلزل است که اعتماد به نفس او موجب وحشتش میشود ،چه نیازی دارد ؟ خود باوری یک تجربه درونی است .
ما میتوانیم از عشق خانواده ، همسر و دوستانمان برخوردار باشیم و بااین وجود خود را دوست نداشته باشیم . ممکن است مورد تحسین دیگران قرار بگیریم و با وجود این خود را بی ارزش بپنداریم . میتوانیم تصویری از اعتماد به نفس خود نشان دهیم که همه را بفریبیم اما از درون تهی هستیم و هر ثانیه در دل ارزو میکنیم که ای کاش واقعا و به راستی این گونه بودیم . ما قادریم انتظارات دیگران را براورده کنیم و با این وجود ، احساس ناکامی میکنیم . هر روز با احساس بیمار گونه ای بیدار میشویم که یک روز دیگر با شروع نقشی تازه اغاز شد . تمجید و ستایش دیگران در ما خود باوری ایجاد نمیکند . تحصیل علم ، ازدواج ، والدین بودن و …. هیچ یک نمیتوانند در ما خود باوری ایجاد کنند . این چیز ها گاهی ممکن است به طور موقت باعث شود ما احساس بهتری درباره خود داشته باشیم یا در موقعیت های ویژه ای احساس راحتی بیشتری کنیم اما هیچ چیز بهتر از خود باوری نیست .
منبع: ایران وی
.زمان پیشرفت شما فرا رسیده است حالا وقتی است که باید دل به دریا بزنید و بدون هیچ اعلام آمادگی قبلیی از همین لحظه شروع کنید. ما به شما می گوییم چطور می شود پله های موفقیت را با ابزارهای ساده طی کرد و بهترین نتیجه را بدست آورد.
مدیریت زمان برای هر شخص نخستین گام به سوی موفقیت است. بیایید از یک برنامه ساده شروع کنیم. چطور است یک عادت را جایگزین کنیم. مثلا من با خودم پیمان بستم در هر شرایطی از زمان و مکان که قرار داشته باشم ساعت 9 شب شروع کنم به نوشتن آنچه در روز پشت سر گذاشتم و آنچه برای روز بعد در نظر دارم به انجام برسانم. این موضوع بیشتر از 20 دقیقه از من زمان نمی گیرد. و البته اگر ساعت 9 شب جایی باشم که امکان نوشتن نداشته باشم به طور حتم مانند نمازی که قضا شده است، برای خودم وقت می گذارم و پیش از اینکه بخوابم نوشتن امور روزانه فردا و تیک زدن اهدافی که امروز انجام دادم را بررسی می کنم.
لازم نیست تمام امور را بتوانید انجام دهید. همین که با یک اولویت بندی ساده برنامه تان را پیش ببرید شما پیروز میدان هستید. این کار ساده در دو مرحله مدیریت برنامه ریزی برای خودتان (گویی که منشی خودتان هستید) و احساس اعتماد به نفس بهتر از اینکه از پس کارها برآمده اید را در شما بارور می کند. این نکته به تنهایی در عرض کمتر از یک ماه می تواند اثرات عجیب و خیره کننده ای در زندگی شما بگذارد.
امتحانش کنید. لطفا نتایج امتحان خود را برای من ارسال کنید و با دیگران در میان بگذارید. موفقیت در یک قدمی شماست.
پی نوشت: در سال 1910 که جنگ داخلی امریکا پایان یافته بود اقتصاد این کشور آسیب پذیر و بیمار بود. همان سالها نخستین گامهای تحقیق درباره موفقیت توسط ناپلئون هیل در امریکا برداشته شد و کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید در سال 1930 منتشر شد. امروزه بسیاری از مردان موفق امریکایی موفقیت خود را مدیون این کتاب می دانند. کشور امریکا از ورشکستگی نجات پیدا کرد. اقتصاد آن متحول شد و مردان و ن بسیاری بودند که کشور امریکا را نجات دادند. امروز لازم است که مردم ایران نگاه خود را به موفقیت تغییر دهند. خود را سازماندهی و مدیریت کنند تا باری از دوش کشور بردارند.
منبع: ویرگول
ما در اینجا 5 مورد از اسرار ن موفق را برایتان آورده ایم که برای رسیدن به موفقیت می توانید اینها را به اشتراک بگذارید.
1 - همیشه سعی کن خودت باشی!
ایندرا نویی ، هندی تبار و مدیر اجرایی و مدیر عامل شرکت پپسی به عنوان یکی از ن موفق اعتقاد دارد هر انسان موفقی در ابتدا باید خودش باشد چه در زندگی و چه در کار. مهم آن است که از شکست ها نا امید نشود و دست از تلاش بر ندارد .او می گوید من برای این که امروز شرکتم را به اینجا برسانم سختی های بسیاری را تحمل کرده ام.
2 - نام شما همان نام تجاری شما است، بنابراین در زندگی به خوبی از آن محافظت کنید!
راشل ری سرآشپز سرشناس می گوید همانطور که از گلدان های خانه تان به خوبی مراقبت می کنید باید از نام خود هم به خوبی محافظت کنید و تصورتان این باشد که نام شما یک نام تجاری معروف می باشد که باید از آن مراقبت کنید تا در نهایت از شخصیت خود محافظت کرده باشید.
3 - برای آنچه که دوست ندارید انرژی زیادی هدر ندهید!
بیونسی نولس بانوی نوازنده معروف می گوید هر کس به اندازه علاقه ای که به هر چیزی دارد باید زمان و انرژی بگذارد و الکی برای آنچه که به آن علاقه ای ندارد انرژی هدر ندهد.
4 - مطمئن باشید که مرد زندگی تان کاملا به شما معتقد است !
سالی کراوچک رییس امور مالی سیتی گروپ در وال استریت آمریکا می گوید در زندگی آنقدر شوهرم به من اعتماد دارد که اگر زمانی دیر از سر کار به منزل بیایم با یک معذرت خواهی کوچک ، او خواهد فهمید که حتما برای من مشکلی پیش آمده که من دیر رسیده ام و از این جور مشکلات پیش پا افتاده در زندگی ام نخواهم داشت.
5 - برای آنچه می خواهید بدست آورید بجنگید !
وزرشکاری به نام ماریا شاراپووا می گوید من وقتی برای بازی به زمین تنیس می روم و به من شماره 2 را می دهند تمام سعی خود را می کنم که شماره یک را بدست آورم و به راحتی کوتاه نخواهم آمد.
منبع: بیتوته
رسیدن به موفقیت راه پیچیده و غیرقابل دسترسی نیست تنها کافیست با روز و قوانین آن که توسط افراد با تجربه به دست آمده آشنا شده و آنها را به کار گیرید. برای کسب موفقیت تنها تلاش کافی نیست بلکه آشنایی با قوانین مخصوص و به کارگیری آنها در زندگی می تواند شما را سریعتر به اهداف تان رسانده و باعث موفق شدن شما در هر کاری شود.
در این بخش از نمناک چند قانون جهانی موفقیت را باهم مرور خواهیم کرد که در عین سادگی موثر و کارساز هستند. باید بگوییم که این فهرست به هیچ وجه تمام عیار نیست ولی با این حال، این نقطه شروع بسیار خوبی است که از آن برای ایجاد یک نقشه راه برای داشتن زندگی موفق، استفاده کرد.
1. عدم ترس از شکست را استارت بزنید:
طوری که اغلب ما در زندگی هایمان یاد گرفته ایم، این است که شکست چیز بدی است. شکست تقریبا همیشه روبروی موفقیت قرار می گیرد با این حال بدون شکست راه های کمی برای موفقیت را خواهید دانست. هیچ کس تا به حال همه کارها را کاملا درست انجام نداده است. اما اکثر افرادی که برخی از موفقیت ها را تجربه کرده اند، در برخی موارد شکست خورده اند.
2. برای خود هدف تعیین کنید:
"آیا می توانید به من بگویید، از چه راهی باید از اینجا بروم؟" "این بستگی به این دارد که کجا می خواهی بروی."، مکالمه بین آلیس و گربه در سرزمین عجایب.
افرادی که می دانند که چه چیزی می خواهند و البته برای رسیدن به اهدافشان برنامه ریزی کرده اند، عموما شادتر از کسانی هستند که فقط اجازه می دهند که زندگی برایشان اتفاق بیفتد. این دانش جدید نیست. منتظر اتفاقی از بیرون نباش که تو را خوشحال کند، هنگامی که تصمیم می گیری، جهان نقشه می چیند که این اتفاق بیفتد.
3. ریسک کنید :
وقتی که ریسک کنید زندگی بیشتر سرگرم کننده و هیجان انگیز می شود. در پایان روز حقیقت این جمله وجود خواهد داشت، "هیچ چیز جالب توجهی وجود ندارد، هیچ چیزی به دست نیامد." اما باید محاسبه شود - ریسک را نباید به خاطر ریسک بودنش گرفت.
موقعیت ها ممکن است در بزنند، اما ممکن است خیلی منتظر نمانند. آماده باشید با اولین در زدنش وارد یک ماجراجویی شوید. یک زندگی موفق شامل عدم پشیمانی نسبت به ریسک های انجام شده است.
4. یادگیری را متوقف نکنید:
هرچه بیشتر بدانید، بیشتر متوجه می شوید که نمی دانید. آموزش رسمی فقط سطح را می خراشد و این یک قطره از توانایی ما برای یادگیری است. دانش، بدون توجه به اینکه چقدر ممکن است ناچیز به نظر بیاید، به ما یک دلیل برای بیرون آمدن از رختخواب در صبح ها می دهد. با علمتان مانند دوست جدیدتان رفتار کنید. زندگی ما خیلی قشنگ تر و خوشایندتر خواهد بود، اگر هر روز یک دوست جدید پیدا کنیم.
5. یک زندگی متعادل را داشته باشید:
در زندگی ما دائما به جهات مختلف کشیده می شویم. خانواده، کار، مدرسه، ایمان، جامعه، و غیره. ممکن است به همه چیزها باهم توجه داشته باشید. به اندازه کافی ساعت در یک روز نداریم که برای هر تقاضایمان برداریم.
با این حال، در طول زمان - و طولانی - به یک زندگی متعادل می رسیم. یک زندگی متعادل باید شامل انجام کار خوب در شغل خود باشد ؛ صادقانه پول دراوردن در یک روز صادقانه کاری و تعادل به معنای بودن در کنار خانواده است. افراد کمی می توانند به میزان دلخواهشان کنار خانواده شان باشند.
اما صرف "زمان با کیفیت" در خانواده، خانواده را سالم و خوشحال نگه می دارد. تعادل به معنی داشتن زمان برای خودتان و شارژ باتریتان است. تعادل به معنی خدمت به جامعه و پس دادن اش است. تعادل به معنای تغذیه روح از طریق دین و / یا معنویت است.
6. ساکن نباشید و حرکت کنید:
موفقیت یک روند است - یک رویداد نیست ؛ برخی اهداف ممکن است یک شبه اتفاق بیافتند. بعضی دیگر نیاز به زمان بیشتری دارند، انرژی و هم ترازی با سیارات! دلسرد نشوید. طبق برنامه خود پیش بروید. پیشرفت خود را ارزیابی کنید و اصلاحات را نیز انجام دهید.
هدف خود را از ذهنتان حفظ کنید و پای خود را نیز محکم حفظ کنید. اگر شما در تلاش برای رسیدن به هدفی هستید، قطعا موانعی وجود خواهد داشت. من آنها را داشته ام، همه آنها را داشته اند، اما موانع لازم نیستند که شما را متوقف کنند. اگر به سمت یک دیوار فرار کردید، به اطراف نروید و تسلیم نشوید، یاد بگیرید که چگونه می توان از آن بالا رفت، از آن بالا بروید یا در اطرافش کار کنید.
7. به دنبال یک مربی و الگوی خوب باشید:
در حالی که مزایای شکست وجود دارد، شکست برای بازنده ها محدود می شود ؛ روی موفقیت کار کنید و با شکست درگیر شوید و آن را به عنوان یک محصول جانبی یک طرح به خوبی توسعه یافته بدانید.
بهترین راه برای رسیدن به موفقیت و محدود کردن شکست، کار کردن با کسی است که قبلا در همان جاده قرار داشته. تعداد مسیرهای زیادی وجود دارد که می توانیم در آنها به سوی موفقیت حرکت کنیم.
منبع: نمناک
دستیابی به موفقیت سخت است ولی سختتر از آن حفظ موفقیت است. افراد پیشرو عادتهای مشترکی برای حفظ موفقیت و بقا در میدان رقابت دارند.
حقیقت سادهای که وجود دارد این است که اغلب ثروتمندان عادتهای متفاوتی از مردم عادی دارند. البته که این عادتها برای همه قابل دستیابی است. پرورش این عادتها احتمال پیدا کردن موفقیت را افزایش میدهند. شاید در نگاه اول این کار سخت به نظر برسد، ولی با تلاش اندکی هر کسی میتواند خود را با آنها وفق دهد.
اگر بخواهیم دقیقتر موضوع را بررسی کنیم باید به این نکته توجه کنیم که افراد پس از موفقیت چگونه آن را حفظ میکنند. در ادامه نگاه عمیقتری به عادتهای مشترک اغلب افراد ثروتمند نه تنها برای کسب ثروت بلکه بعد از آن نیز خواهیم داشت. با پرورش این عادتها در زندگی شخصی میتوان به موفقیتهای قابل توجهی دست یافت.
اغلب افراد موفقی چون اوپرا وینفری مجری معروف، ریچارد برانسون بنیانگذار ویرجین گروپ، جک دورسیهمبنیانگذار توئیتر و تیم کوک مدیر عامل اپل عادت مشترکی دارند. همهی آنها صبح زود قبل از ساعت ۵ از خواب بر میخیزند. افراد ذکر شده همواره سحرخیز هستند، زیرا روزهای کاری آنها مملو از مسئولیتهای فشرده و تصمیمهای سخت است. آنها میدانند که به طور معمول سحرخیزی زمان خالی بیشتری قبل از شروع کار میدهد و برای هر کاری آمادهتر از دیگران خواهند بود.
شاید گمان کنید که بعد از کسب موفقیت زمان لذت بردن از زندگی فرا رسیده است و هدفمندی بیمعنی خواهد بود. افراد موفق به هر چه میخواستهاند رسیدهاند. ولی در واقع یکی از رازهای موفقیت بلند مدت ثروتمندان این است که آنها همواره هدفهای خود را تنظیم میکنند و پیوسته تلاش میکنند.
شاید زمانی هدف آنها میلیونر شدن بوده است اما پس از رسیدن به آن هدفهای بعدی را متناسب با وضعیت فعلی تنظیم میکنند. این هدفها میتوانند مادی یا بشردوستانه باشند. صرف نظر از هر چه که میتواند باشد، ثروتمندان همواره به اهمیت اهداف و روحیه تلاش پیوسته تاکید دارند.
کسب موفقیت در وهلهی اول نیازمند یادگیری تخصصهای بسیاری است. اشخاص باید در ابتدا تخصص صنف خود را یاد بگیرند، از بزرگان پیشهی خود درس گرفته و همواره اطلاعات خود را به روز نگه دارند.
بنابراین عادت به یادگیری پیوسته نباید هرگز به فراموشی سپرده شود. به گفته آلبرت انیشتین: «هرگاه یادگیری را متوقف کنید مرگ شما آغاز میشود». ثروتمندان پیشرو میدانند که چگونه در حوزهی کاری خود دوام بیاورند. بدین منظور آنها باید پیوسته یاد بگیرند و خود را با شرایط جدید وفق دهند. آنها همواره از جریان وقایع جدید مطلع میشوند و به دنبال منابعی برای یادگیری بیشتر و عمیقتر هستند.
اغلب ثروتمندان پیشرو راز و رمزهای موفقیت خودشان را دارند. همهی این موارد مربوط به پول نیست؛ بلکه دربارهی لذت بردن از زندگی و حفظ انگیزه برای تلاش مستمر است. بدین منظور آنها استراحتهای منظمی دارند تا بتوانند همواره سرزنده بوده و خلاقیت خودشان را حفظ کنند.
هرگز نباید تعطیلی کار را احمقانه تصور کرد. استراحتهای منظم باعث میشود آنها بتوانند بازدهی خود را حفظ کنند . ثروتمندان پیشرو میدانند که با اندکی استراحت میتوان کارها را بهتر و خلاقانهتر انجام داد. بنابراین چه به تعطیلات میروید یا با دوستان خود وقتگذرانی میکنید یا برای شما لذتبخش است، ارزش کنار گذاشتن کار و پذیرفتن اندکی خسارت مادی را دارد.
کمتر کسی را میتـوان یافت که بدون کمک دیگران به موفقیت رسیده باشد. کسب ثروت و موفقیت مستلزم حجم عظیمی از تلاش و روابط است. برای حفظ موفقیت افراد بزرگ همواره به شبکهسازی پرداخته و روابط اجتماعی خود را حفظ میکنند. شبکهسازی نه فقط به منظور برپاسازی کسب و کاری عظیم بلکه برای درک رابطهی روابط اجتماعی و موفقیت پایدار بسیار ضروری است.
اغلب افراد گمان میکنند که برای موفقیتهای بزرگ باید بیرحم بود. اما اگر درست نگاه کنیم ثروتمندان پیشرو (البته کسانی که با رنج و زحمت به جایی رسیدهاند)، همواره به مسئولیتهای اجتماعی پایبند بودهاند. به قول معروف از هر دستی بدهی از همان دست خواهی گرفت. کمک به دیگران به معنای هدر کردن پول نیست بلکه منفعتهای مادی و معنوی بلند مدتی به همراه دارد. ماشینهای لوکس لذتبخش است ولی اگر جامعه رشد نکند درد آسیبهای اجتماعی لذت این خوشی را تلخ خواهد کرد.
منبع: زومیت
منظور این است که محصولات و خدماتی را بسازید و بید که هرگز از مد نمیافتند. بهعنوانمثال به مواردی همچون غذا، مراقبتهای بهداشت، ارتباطات، پوشاک، حملونقل و رفا اشاره کرد در اینجا منظورم فقط انتخاب محصولات و خدماتی است که از مد خارج نمیشوند؛ زیرا مد غیرقابلپیشبینی است و یکشبه تغییر میکند و تفننی است شرکتهای بزرگ و موفقیت در کسب و کار که محکم و استوار هستند، اساساً آنها ریشهدار هستند. و آنها فقط کارهای را انجام میدهند که مطابق با عرف و دارای عمر طولانی باشند. و آنچه ضرورت و نیاز هستند، به همان کارها میپردازند.
باور اکثر مردم بر این است که شرکتها میمیرند چون کارهای اشتباه انجام میدهند. این باور در مورد بعضی شرکتها درست است، اما بیشتر آنها میمیرند چون ساکن و ثابت هستند. عقاید رسم و رسوم و نحوه انجام کارها ثابت نیست و پیوسته در حال تغییر هستند. پس شرکتهای ثابت و راکد هستند که رونق نمیگیرند. آنها بهجای اینکه گذشته را ترمیم کنند، به گذشته خود چسبیدهاند درحالیکه کسب وکار های موفق مدام در حال بازسازی گذشته خود هستند و البته بعضی شرکت های موفقیت در کسب و کار یک گام جلوتر گذاشته و امروز را گذشته فردا تصور میکنند و برای اینکه زمان را از دست ندهند امروز برای نوآوری و تغییر غنیمت می شمرند.
با آنکه خیلیها که این را قبول دارند اما تعداد کمی آن را رعایت میکنند. شما باید به نیازهای مشتری گوش دهید یعنی شما باید بدانید وقتی مشتری صبح بیدار میشود وقتی به بچههای خود غذا میدهد، وقتی لباس میپوشد، وقتی وظایف شغلی خود را انجام میدهد، وقتی برای صرف غذا از اداره خارج میشود و… به چه فکر میکند و در کل او ترجیح میدهد چه کاری انجام دهد. به مشتری خود توجه کنید و او را بهتر از خودتان بشناسید و از خودتان بپرسید و خودتان را جای او قرار دهید.
اگر به اطلاعات که از مشتری به دست میآورید واکنش نشان ندهید، گوش دادن به مشتری و احساس کردن آن بیفایده است در مقابل دریافت این نشانهها شما باید واکنش نشان دهید و پاسخهایی را به سمت مشتری روانه کنید و این واکنشها را تبدیل به جزئیات عملی کار خود کنید چهارمین اصل موفقیت کسب وکار عالیترین استانداردها را برای خود بسازید. باید استانداردهای کسب وکار شما معیاری برای ساخت استانداردهای شرکتهای دیگر شود. یعنی شما از دیگران تقلید نکنید بلکه آنها از شما تقلید کنند. استانداردهای شما باید آنقدر عالی باشند که هر شرکت دیگر نتواند در کوتاه مدت با شما رقابت کند چون شما مدام در حال بهبود آن استانداردها هستید و شرکت رقیب برای آن که با شما رقابت کند فشار زیادی را متحمل شود.
منبع: مکتب نوین
برایانتریسی هفته گذشته برای چهارمینبار به ایران سفر کرد؛ سمینار«بازاریابی و با عملکرد بالا» نشستی بود که گروه صنعتی گلرنگ برگزاری آن را برعهده داشت و تریسی در آن به ارائه نکات آموزشی در حوزه کسبوکار پرداخت.
برایان تریسی را از طریق سخنرانی در سمینارهای آموزشی در شرکتهای بزرگ بینالمللی و کتابهای موفقی که در زمینه مدیریت موثر نوشتهاست، میشناسیم. قطعا حضور این مدرس توانا در سمینار بازاریابی و با عملکرد بالا، جهت افزایش بهرهوری، خودباوری و خلاقیت موثر خواهد بود. عوامل دستیابی به موفقیت در کسبوکار، اصلیترین بخش صحبتهای «برایان تریسی» در این سمینار را تشکیل داد. به گزارش دنیای اقتصاد، نویسنده کتابهای «کمک به خویشتن»، «قدرت جذبه»، «جادوی انگیزش»، «مدیریت زمان»، «قدرت بیان»، «قدرت برنامهریزی»، «مدیریت بحران»، «قورباغه را قورت بده»، «کانون تمرکز» و «قورباغهات را ببوس» با نام بردن از شرکتهایی که در دنیا شهرت جهانی کسب کردهاند، راههای دستیابی به موفقیت آنها را برای حضار تشریح کرد.
وی با تاکید بر اهمیت کلمه شفافیت در موفقیت کسبوکار، توضیح داد: محبوبترین کلمهمن در کسبوکار «روشنی» است. من همیشه درباره کلمه روشنی صحبت میکنم. باید ابتدا روشن باشد، دقیقا شما چهکسی هستید؟ در چه زمینهای خوب هستید؟ در چه زمینههایی انقدر خوب نیستید؟ نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ در چه زمینههایی میتوانید خوب شوید؟ باید روشن شود چه هدفی را دنبال میکنید؟ بنابراین روشنی امری اساسی در موفقیت هر کاری محسوب میشود. این پژوهشگر، سپس درباره مطالعهای که حدود ۲۵ سال پیش درباره ۲۲ هزار شرکت موفق در ۲۰ کشور دنیا انجام شدهبود، صحبت کرد و گفت: براساس این پژوهش گفته میشود ۸۰ درصد موفقیت شرکتها وابسته به چند کیفیت است که باید از آنها استفاده کرد. اگر شما این مجموعه کیفیت را دارا باشید، میتوان امیدوار بود که موفق خواهید شد. این کیفیتها آنقدر روشن و ساده است که حتی یک کودک هم باید از آنها اطلاع داشته باشد ولی متاسفانه برخی شرکتها از آن اطلاعی ندارند.تریسی توضیح داد: برای قدم اول ابتدا باید هدف روشن خود را تعیین کنیم. مثلا اگر هدف این است که یکی از ۵۰۰ شرکت اول دنیا شویم، این یک هدف روشن و واضح برای ما بهحساب میآید. از سوی دیگر، همه افرادی که در شرکت کار میکنند، باید یک هدف روشن برای خود داشته باشند که به هدف کلی شرکت متصل میشود.
وی قدم دوم را اینطور تبیین کرد: اندازهگیری هدف از طریق برخی ابزار مثل عدد قدم بعدی خواهد بود. باید براساس عدد هدف را برای خود ترسیم کنیم. در همین حال سومین معیار داشتن یک برنامه زمانبندی شده است. باید همه در یک شرکت بدانیم چند قدم تا رسیدن به هدف فاصله داریم. این فعال حوزه کسبوکار، سپس قانون سهگانه را برای حضار توضیح داد و گفت: اگر فهرستی از فعالیتهای یکماه خود تهیهکنید، متوجه خواهید شد، روی ۲۰ تا ۳۰ کاردر این مدت کار کردهاید. این درحالیاست که از این میان فقط ۳ کار ۹۰ درصد ارزش وظایف شما را برای شرکت ایجاد میکند و باقی اینکارها در ۱۰ درصد پایین قرار دارد. بنابراین بسیار مهم است که ما در انجام وظایف مدیریت زمان داشتهباشیم تا نتیجه بهتری دریافت کنیم. به این ترتیب توصیه من این است که در ابتدا سه سوال جادویی از خود بپرسید.
سوال جادویی شماره ۱- اگر قرار باشد در تمام طول روز فقط یک کار را انجام دهید، آن چیست؟ کاری که بیشترین ارزش را برای شرکت شما ایجاد کند. من به آنها میگفتم: لطفا این کار را بنویسید، درباره آن بحث کنید و با بقیه افرادی که در شرکت شما هستند، درباره آن صحبت کنید. هر کدام یک جواب را مینوشتند و من به آنها میگفتم آیا واقعا پاسخ شما این است؟ و هر چه بیشتر درباره وظایفشان حرف میزدیم، متوجه میشدند اگر چه آن کار وظیفه مهمی بوده، اما وظیفه آنها نبوده و وظیفه فرد دیگری است. طبیعتا آنها در این مدت روی موضوعی کار میکردند که وظیفهشان نبوده است. ما آنقدر بحث میکردیم تا وظیفه آنها روشن شود و روشنی و وضوح حاصل شود. تریسی درباره سوال جادویی شماره ۲، گفت: سپس میپرسیدم دومین وظیفهای که باید انجام دهید چیست؟ همچنین این سوال را برای بار سوم میپرسیدیم. پس در نهایت ما متوجه میشویم، اگر قرار باشد فقط سه کار را برای شرکت خود انجام دهیم آنها چه مواردی هستند. وقتی این تمرین را با همه مدیران ادامه میدهیم، نهایتا آنها متوجه میشوند، سه وظیفه اصلی آنها چیست.
وی تاکید کرد: کلید موفقیت به عنوان یک مدیر اجرایی برای شما این است که متوجه شوید سه وظیفه مهمی که باید انجام دهید چیست و روی همان کار کنید و وقت خود را صرف فعالیتهای دیگر نکنید. تریسی گفت: امروزه ۵۰ درصد وقت کاری برای فعالیتهایی تلف میشود که برای شرکتها ارزش ایجاد نمیکند. بسیاری از مردم وقت را صرف شبکههای اجتماعی، صحبت با یکدیگر، گفتوگو و جلسات روزانه میکنند و مثل دور باطل میماند. به همین دلیل لازم است شما وضوح و روشنی درباره آنچه واقعا انجام میدهید را در نظر داشته باشید.
وی یک مثال از وارن بافت را مطرح کرد و گفت: بافت یکی از ثروتمندترین مردان دنیا است و داراییهای او ارزش چند ده میلیارد دلاری دارد. او درباره راز موفقیت خود میگوید: راز موفقیت من این است که به هر کاری که جزو سه اولویت من نباشد، نه میگویم. بافت یک فلسفه خیلی جالب دارد. او شش ساعت در روز را صرف مطالعه میکند و همچنان میخواند و مهارتهای خود را بهبود میبخشد. به سرکار میرود، از کارهای اساسی مراقبت میکند اما با کامپیوتر بازی نمیکند، با دیگران صحبت نمیکند و از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکند. به همین خاطر یک سرمایهگذار موفق است. از او پرسیدند، امروز بهترین سرمایهگذاری برای شما چیست؟ او گفت بهترین سرمایهگذاری این است که روی خود سرمایهگذاری کنید و همیشه سعی کنید بهتر و بهتر شوید و وقتی در انجام کار بهتر شوید آن وقت میتوانید آن سه وظیفه اصلی را بهتر کنید.
برایان تریسی همچنین در این سمینار با اشاره به اینکه کتابهای او در ایران بسیار پر بوده، اظهار کرد: من تابهحال برای انتشار هیچکدام از کتابهایم در ایران حق کپیرایت دریافت نکردهام. کتابهای من در ایران بارها چاپ شده و ناشران بسیار درآمد کسب کردهاند به این دلیل که حق مولف را پرداخت نکردهاند. متاسفانه در ایران قانون کپیرایت وجود ندارد و این خیلی برای من جالب است.
منبع: اقتصاد آنلاین
اگر به دنبال چند راز موفقیت در کسب و کار هستید خوب است که از زبان ریچارد برانسون سرمایهگذار و صاحب کسب و کار اهل بریتانیا که بیش از ۴۰۰ کمپانی در سر تا سر جهان را تحت مالکیت خود دارد رازهایی را بشنوید.
او در زمینهی بازرگانی، توریست، هواپیمایی و… فعالیت میکند و صاحب تیم Virgin نیز هست. ریچارد برانسون ۵ راز موفقیت در کسب و کار دارد که در ادامه میخوانیم. با ما همراه باشید.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، ریچارد برانسون معتقد است باید از آنچه که در کار و تجارت به آن میپردازید لذت ببرید چون شروع یک کسب و کار یعنی آغاز راه پر فراز و نشیب و پشتکار فراوان بنابراین اگر قرار است که مشکلات فراوانی را در کسب و کار حل کنیم و کسب تجربه کنیم باید از آنها لذت ببریم. او معتقد است زمانی که برای نخستین بار گروه Virgin را تشکیل داده بیشتر از کسب درآمد به فکر ایجاد احساس رضایت و خوشنودی از کسب و کاری که راه انداخته، بوده است.
ریچارد برانسون به افرادی که میخواهند کسب و کاری راهاندازی کنند توصیه میکند که تجارت خود را با پایه و اساس محکم ایجاد کنند او بر این باور است که فرقی بین تجارت در زمینهی خدمات یا صنعت یا تولید نیست بلکه تفاوت اصلی آنها ایجاد تجارتی با پایه و اساس محکم است. شروع یک تجارت چندان سخت نیست اما پایداری و دوام در آن و در نهایت موفق بودن در آن بسیار مهم است. او شرکتهایی مثل مایکروسافت، گوگل و اپل را که جزء شرکتهای قدرتمند هستند به عنوان مثال مطرح میکند که توانستند بیش از ۲۰ سال فعالیت مداوم داشته باشند.
ریچارد برانسون همچنین بر این باور است که یک تجارت خوب باید کارمندانی داشته باشد که از کار در آن تجارت احساس غرور کنند. یک کسب و کار خوب باید دارای یک تیم کاری متشکل از اعضایی خلاق، نوآور و با استعداد باشد که از اینکه در تجارت شما مشغول فعالیت هستند به خود ببالند.
یک مدیر یا یک کارفرمای خوب بودن لازمهی موفقیت هر کسب و کاری است. ریچارد برانسون معتقد است یک مدیر خوب باید یک شنوندهی خوب باشد. او توصیه میکند که مدیران باید همیشه خوب بشنوند تا بتوانند تجربه کسب کنند آنها هرگز نباید افراد را مستقیماً مورد نقد و سرزنش قرار دهند دائماً باید از کارمندان و کسانی که برای آنها کار میکنند تشکر کنند. برانسون معتقد است که تقدیر و تشکر باعث پیشرفت کارمندان میشود. همچنین او معتقد است که اگر کارمندی وظایف را درست انجام نمیدهد نباید او را سرزنش یا تنبیه کنید بلکه باید بدانید تیم کاری مثل اعضای یک خانواده است آنها باید به یکدیگر کمک کنند تا بتوانند موفق شوند.
برانسون معتقد است که یک مدیر خوب نباید تنها پشت میز خود نشسته و ساعات کاریاش را بدون جلسه یا ملاقات با دیگر کارفرمایان و کاسبان دیگر سپری کند. یک مدیر خوب باید دائماً در حال جست و جو و کشف راههای جدید برای انجام بهتر کارها باشد خود از نزدیک شرکتها و استراتژیهای آنها را ببیند خود ریچارد برانسون از سفرهایی که انجام داده و تجاربی که کسب کرده توانسته موفقیتهای زیادی را بهدست بیاورد.
این روزها بشر آنچنان درگیر انجام امور روزمره شده است که حتی دستیابی به رویاهایش را نیز از یاد برده و برای رسیدن به آنها حتی تلاش هم نمی کند. اگر فردی شغل تمام وقت و فرزند هم داشته باشد که شرایط سخت تر هم می شود و دیگر حتی فرصت فکر کردن به اهدافی که در سال های جوانی در سر داشته را هم نخواهد داشت.
اما چطور می شود پیشرفت کرد؟ اگر هدفمند زندگی نکنید و روزانه زمانی مشخصی را برای برنامه ریزی آینده و پیشرفت اختصاص ندهید، همه عمر شما در مرتفع کردن درگیری های زندگی تمام خواهد شد و روزی متوجه می شوید که پیر و فرسوده شده اید اما هنوز از زندگی خود لذت نبرده اید؛ اما افسوس که دیگر فرصتی برایتان باقی نمانده است.
اگر می خواهید در زندگی تان برنامه داشته و به کمک آنها به موفقیت برسید، خواندن این هشت عادت روزانه، می تواند کمک زیادی به شما کند. با دیجیاتو همراه باشید.
پروفسور هرول هیل می گوید؛ شما فرداهای زیادی پیش روی خود دارید اما روزی فرا خواهد رسید که می بینید، جز انبوهی از دیروزهای توخالی چیزی برایتان باقی نمانده است.
سبک زندگی تان را عوض کرده و هدفمند باشید
این مقاله به شما کمک می کند تا در مورد سبک زندگی تان تجدید نظر کنید. در اینصورت شما راه و روش پیشرفت را فرا گرفته و به راه اصولی باز می گردید.
امروزه متاسفانه زندگی اغلب مردم با مسائل بی اهمیت و غیرضروری عجین شده است و به همین دلیل وقت کافی برای پیشرفت، برنامه ریزی و انجام کارهای مفید را ندارند. در واقع آنها فقط زنده هستند ولی زندگی نمی کنند.
اغلب ما شبیه کره ای هستیم که روی نان های زیادی مالیده شده اما متاسفانه نانی که متعلق به خودمان نیست بلکه از آن دیگران است. تعداد بسیار کمی از مردم روی این مسئله وقت صرف می کنند تا بتوانند مدیریت زندگی شان را در دست بگیرند.
اگر یک نسل به عقب بازگردید مشاهده خواهید کرد که در آن دوران زندگی کردن مطابق خواست دیگران امری فرهنگی و اجتماعی محسوب می شده و اکنون نیز میلیون ها نفر از مردم ترجیح می دهند این روند را ادامه دهند زیرا تنها عادت مشترکی است که در سراسر جهان آموزش داده شده.
با این حال، نوعی آگاهی جمعی در حال شکل گیری است که برپایه آن افراد باور دارند که با تلاش و توجه می توانند تمام لحظات زندگی خود را روی آنچه که می خواهند، بسازند.
در نظر داشته باشید که شما تصمیم گیرنده نهایی سرنوشتتان هستیدو مسئولیت زندگی خود را بر عهده دارید.
شما باید تصمیم بگیرید زیرا اگر سستی کنید، فرد دیگری بجای شما تصمیم خواهد گرفت. البته بخاطر داشته باشید هیچگاه نباید با دودلی تصمیم گرفت.
با دنبال کردن این عادات صبحگاهی می توانید به سرعت روش زندگی خود را تغییر دهید. البته شاید به ظاهر لیست بلند بالایی به نظر برسد اما اگر خلاصه اش کنید، کوتاه و ساده خواهند شد.
بیایید شروع کنیم:
خواب کافی مانند خوردن و آشامیدن آب اهمیت دارد؛ با این حال اکثر مردم به اندازه کافی نمی خوابند و در نتیجه دچار مشکلات فراوانی می شوند. سازمان جهانی خواب (NSF)، طبق یک نظرسنجی اعلام کرده است که حداقل 40 میلیون آمریکایی، از بیش از 70 نوع اختلال مربوط به خواب رنج می برند. گفتنی است 60 درصد از بزرگسالان و 69 درصد از نوجوانان، یک یا چند شب در هفته، بی خوابی را تجربه کرده اند.
علاوه بر این 40 درصد از بزرگسالان در طول ماه با مشکل خواب آلودگی مواجه اند به طوری که فعالیت های روزانه شان را با مشکل جدی رو به رو می کند.
داشتن خواب کافی فواید زیر را دارد:
اگر خواب کافی را در الویت خود قرار ندهید، خواندن ادامه این مقاله کمک زیادی به شما نخواهد کرد. برای کسی اهمیتی ندارد که شما ساعت 5 صبح از خواب بیدار شده باشید در حالیکه آن شب فقط 3 ساعت خوابیده اید؛ به یاد داشته باشید حتی اگر از مواد محرک برای جبران خواب خود استفاده کنید، این اثر پایدار نخواهد بود و در دراز مدت به سلامتی شما آسیب وارد می کند.
حتماً این ضرب المثل را شنیده اید که «شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.» بعد از یک خواب راحت و آسوده، نماز خواندن و مناجات کردن با خداوند می تواند روحیه معنوی شما را مثبت و پرنشاط کرده و مسیر موفقیت تان را هموار کند. نماز و دعا سبب می شوند همواره شکرگزار هر چیزی که دارید، باشید.
شکرگزاری واقعی به این معناست که با ذهنی باز، قدردان نعمت ها باشید. وقتی با ذهنی مثبت به مسائل نگاه کنید، کائنات در تسخیر شما خواهند بود و فرصت ها و امکانات زیادی پیش رویتان قرار می گیرند.
در این حالت مردم مجذوب شما خواهند شد. هرگاه برای آنچه که دارید، سپاسگزار باشید، تعداد بیشتری از مردم خوب و مثبت اندیش جذب شما خواهند شد. به یاد داشته باشید قدردانی یک عادت مسری است.
شاید بتوان گفت شکرگزاری مهمترین کلید موفقیت است و به همین دلیل به عنوان مادر تمام فضایل اخلاقی لقب گرفته. اگر شما روز خود را با نماز، نیایش و شکرگزاری از خداوند آغاز کنید، همواره آرامش داشته و می توانید از فرصت هایی که جهان پیرامونتان به شما پیشنهاد می دهد، نهایت استفاده را ببرید.
به گفته مرکز بهداشت جهانی و کنترل بیماری ها، علی رغم نقشی که ورزش در سلامتی روح و جسم دارد، یک سوم از مردان و ن آمریکایی که در سنین 25 تا 64 سالگی قرار دارند، بطور مرتب ورزش نمی کنند.
اگر می خواهید جزو افراد سالم، شاد و خلاق جهان باشید، بطور منظم ورزش کنید. بسیاری از مردم برای داشتن جسم سالم فوراً باشگاه رفتن را انتخاب می کنند درحالیکه انجام ورزش صبحگاهی حتی در حیاط منزلتان نیز می تواند سبب ایجاد روحیه مثبت و پرنشاط در شما شود.
همواره با توجه به علایق خود، نوع ورزشتان را انتخاب کنید. ثابت شده است که ورزش کردن، احتمال ابتلا به بیماری هایی نظیر افسردگی و استرس را به شدت کاهش داده و تاثیر مستقیمی در موفقیت شما در زندگی حرفه ای تان می گذارد. اگر به سلامتی بدن خود اهمیت ندهید، در همه جوانب زندگی تان دچار مشکل خواهید شد.
پروفسور دونالد لین، استاد ممتاز دانشگاه النویز آمریکا و متخصص تغذیه می گوید، بایستی در هر وعده صبحانه، حداقل 30 گرم پروتیئین مصرف شود. همچنین تیم فریس در کتابش بنام " بدن چهار ساعته"، اشاره می کند که 30 دقیقه بعد از بیدار شدن، باید 30 گرم پروتئین مصرف شود.
وی می گوید پدرش توانسته بود با همین روش در طول یک ماه، 8.5 کیلوگرم، وزن کم کند. غذاهایی که سرشار از پروتئین هستند، شما را بیشتر سیر نگه می دارند زیرا مدت زمان بیشتری در معده باقی می مانند. همچنین پروتئین سطح قند خون را در وضعیت ثابتی نگه می دارد و باعث می شود کمتر احساس گرسنگی کنید.
گفتنی است مصرف پروتئین باعث کاهش اشتها به خوردن کربوهیدرات های سفید مانند نان تست، شیرینی و دونات (که از عوامل اصلی چاقی هستند) می شود. او چهار روش را برای مصرف پروتئین در صبح، پیشنهاد می دهد:
کسانی که نمی توانند گوشت قرمز یا تخم مرغ مصرف کنند می توانند حبوبات، سبزیجات و انواع مغزها که سرشار از پروتئین هستند را استفاده کنند.
آنتونی رابینز، نویسنده، بازیگر و سخنران آمریکایی، روز خود را با پریدن در یک استخر آب سرد با دمای 13 درجه سانتیگراد، شروع می کند. اما به راستی او چرا اینکار را انجام می دهد؟
دوش آب سرد می تواند باعث سلامتی جسمی و روانی شود. وقتی مرتباً زیر دوش آب سرد بروید، عملکرد سیستم ایمنی بدن، غدد لنفاوی، دستگاه گردش خون و سیستم گوارشی تان، در دراز مدت بهبود می یابد. همچنین دوش آب سرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن و در نتیجه کاهش وزنتان خواهد شد.
تحقیقات نشان داده اند که گرفتن دوش آب سرد می تواند اثر بهتری در رفع علائم افسردگی، نسبت به های تجویز شده داشته باشد زیرا باعث آزادسازی مواد شیمیایی در بدن و بروز شادی و نشاط در فرد می شود.
البته ترس از آب سرد، یک امر ذاتی است و احتمالاً همه شما برای گرفتن دوش آب گرم، چند دقیقه ای را بیرون از حمام منتظر مانده اید و یا اگر آب گرم نشده، حمام رفتن را به فردا موکول کرده اید تا بتوانید مثل همیشه زیر دوش آب گرم بروید.
دوش آب سرد مثل پریدن در استخر است. بعد از 20 ثانیه، بدن شما به آب سرد عادت می کند. هنگامی که زیر دوش بروید، قلب شما به شدت شروع به تپیدن می کند اما بعد از 20 ثانیه، دمای آب برایتان عادی می شود.
دوش آب سرد معجزه می کند و سبب رت اراده، خلاقیت و انگیزه تان خواهد شد. در نظر داشته باشید وقتی زیر دوش هستید، آهسته نفس کشیده و آرام باشید. خواهید دید که ایده های زیادی به ذهنتان خطور می کند و شما را برای رسیدن به هدف هایتان ترغیب می کند.
مردم عادی همواره به دنبال سرگرمی هستند در حالیکه افراد خاص به دنبال آموزش و یادگیری بیشتر می گردند. برای افراد موفق دنیا، خواندن حداقل یک کتاب در هفته امری عادی محسوب می شود و دائماً در حال یادگیری اند.
شما نیز می توانید هفته ای یک کتاب صوتی را تمام کنید. کافی است در طول مسیر دانشگاه یا محل کار به آن گوش دهید. به یاد داشته باشید مطالعه 15 تا 30 دقیقه مطالب مفید و نشاط بخش در هر روز می تواند سطح اطلاعات تان را به کلی تغییر داده و به شما کمک کند تا متفاوت از سایرین بیندیشید و جهان را از دریچه ای دیگر ببینید.
اهداف زندگیتان را بنویسید و آنها را به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم بندی کنید. هر روز چند دقیقه از وقت خود را صرف خواندن آنها کنید. اگر هر روز اهداف بلند مدت خود را بخوانید، درواقع هر روز به آنها فکر کرده اید. به یاد داشته باشید همواره به هر آنچه که بیندیشید، برایتان اتفاق می افتد. اگر همواره به اهداف خود و چگونگی رسیدن به آنها فکر کنید، تحقق آنها بسیار ساده تر خواهند بود.
رسیدن به اهداف زندگی یک علم است. هیچ سردرگمی یا ابهامی در آن وجود ندارد. اگر یک الگوی ساده را دنبال کنید، صرفنظر از اینکه اهداف شما در زندگی تا چه حد بزرگند، می توانید به هر آنچه که می خواهید برسید. یکی از جنبه های اساسی این کار نوشتن و مرور آنها در هر روز است.
قدرت اراده مانند ماهیچه ایست که با تمرین و تکرار توانمند می شود. بطور مشابه توانایی شما در اتخاذ تصمیم های سخت به مرور زمان کاهش می یابد. هرچقدر تصمیم های بیشتری بگیرید، کیفیت آنها پایین می آید و اراده تان نیز ضعیف تر می شود.
در نتیجه بهتر است که انجام کارهای دشوار را در اولویت برنامه خود قرار دهید. اگر این کار را نکنید، امورتان به سادگی پیش نخواهند رفت و در آخر هر روز دچار خستگی مفرطی خواهید شد و هزار دلیل برای خودتان می تراشید تا انجام کاری را به فردا موکول کنید اما بدانید که آن فردا هیچگاه نخواهد آمد.
همواره به یاد داشته باشید که اولویت با انجام کارهای سخت است؛ کارهایی که به تصمیم گیری دشوار و اراده ای قوی نیاز دارند. اگر هر روز یک قدم برای پیشبرد اهدافتان بردارید، خواهید دید که آن اهداف، آنقدر هم دور از دسترس نبوده اند.
چنانچه بتوانید به این هشت عادت عمل کنید، خواهید توانست کارهای مهمتر را زودتر انجام داده و خود را در موقعیت موفقیت قرار دهید. می توانید در زندگی شخصی و شغلی خود بهتر ظاهر شده و به رویاهایتان برسید. همچنین قادر خواهید بود ارتباطات خود را بهبود بخشیده، شادتر زندگی کرده، موثر تر بوده و اعتماد به نفس بالاتری داشته باشید.
منبع: دیجیاتو
برایان تریسی (Brian Tracy) از بهترین نویسندگان و سخنرانان دنیاست که در حوزه رشد فردی، مدیریت زمان، رهبری، کسب و کار و ، سمینارهای زیادی برگزار کرده و تجربیات ارزشمندی از سفر به کشورهای مختلف دارد. اگر میخواهید به موفقیت برسید توصیههای او را در زندگی و شغل خود به کار بگیرید تا از تأثیر فوقالعادهاش بهرهمند شوید. با یوکن همراه باشید.
برایان تریسی توانسته عوامل مؤثر در موفقیت را پید کند که به شما امکان میدهد در زندگی شخصی و حرفهای خود به موفقیتهای زیادی برسید و تمام آرزوهایتان را تحقق بخشید. اگر بتوانید توصیههای او را اجرا کنید، در مسیر دستیابی به اهدافتان قرار خواهید گرفت و خیلی زود به تمام آرزوهای خود میرسید.
تحقیقات نشان میدهد بیشترین میزان حقوق به افراد تحصیلکرده و دارای مهارت و دانش تعلق دارد. فردی که دانش و آگاهی لازم را نسبت به حوزه کاری خود دارد، بهتر از روند تغییرات مطلع است. توصیه میشود در زندگی فردی و کاری خود برای دستیابی به موفقیت همواره به آموزش توجه داشته باشید.
مهارت یکی از عوامل مهم برای رسیدن به موفقیت است. هر چه مهارت بیشتری کسب کنید، فرصت بیشتری برای پیشرفت درزمینهٔ کاری خود خواهید داشت. باید در طی زمان و کسب تجربه و از طریق مطالعه مهارتهای خود را افزایش دهید.
خیلی مهم است که دامنهی ارتباطات خود را گسترش دهید. برای این کار نیاز به زمان و انرژی زیادی دارید تا بتوانید با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنید. افراد جدیدی که با آنها آشنا میشوید هر یک میتوانند در زمان لزوم به کمکتان بیایند و سبب موفقیت و پیشرفتتان شوند.
بسیار خوب است که بتوانید درآمد و پول خود را مدیریت کنید. وقتی به قدر کافی پول داشته باشید فرصتهای پیش رویتان به پیشرفت شما کمک میکنند. مثلاً اگر از شغل خود راضی نباشید اما نیازمند درآمد باشید، مجبورید در آن شرایط باقی بمانید و بهراحتی نخواهید توانست تغییر موقعیت دهید؛ اما وقتی فرصتهای زیادی مقابلتان باشد آزادانهتر میتوانید اقدام کنید.
بهتر است به دنبال انجام کارهای مهم و با اولویت بالا باشید، در واقع فعال بودن و اولویتبندی کارها سبب میشود بهرهوریتان بالا رود. نظم و دقت بالا در انجام کارها به شما کمک میکند تا به موفقیت دست یابید و در زمان کوتاهتر، دستاوردهای بیشتری داشته باشید.
ذهن انسان این قدرت را دارد که در هر شرایطی مثبت اندیش باشد. باید این عادت را در خود به وجود آورید که همیشه به جنبهی مثبت هر قضیه نگاه کنید و به سمت هدفتان گام بردارید. باورهای سمی و ذهنیت منفی تنها شما را از زندگی عقب میاندازد و به زندگی شخصی و حرفهایتان آسیب میرساند.
این یک واقعیت است که ظاهر هر فرد روی کیفیت زندگی او تأثیر میگذارد زیرا معمولاً براساس ظاهرمان مورد قضاوت قرار میگیریم. پس اگر میخواهید خود را به بهترین نحو به نمایش گذارید، همانند انسانهای موفق لباس بپوشید تا تصویر مثبتی از خود ایجاد کنید. برای این که در زندگی خود به پیشرفت برسید، لازم است کمی برای رسیدگی به ظاهرتان وقت بگذارید.
برای دستیابی به موفقیت تنها نیاز به تلاش زیاد ندارید، بلکه خلاقیت به شما کمک میکند همراه با کار زیاد در کمترین زمان ممکن به خواستههای خود برسید. حتماً میدانید گاهی تنها یک ایدهی خلاقانه ما را به موفقیت و ثروت میرساند. پس همواره به دنبال ایدههای ارزشمند و خلاق باشید.
وقتی بتوانید اعتماد اطرافیان را به دست آورید، از تأثیر فوقالعادهی آن در زندگی کاری و شخصی خود بهرهمند خواهید شد. صداقت و رعایت انضباط به شما کمک میکند تا فرصتهای بیشتری به دست آورید. وقتی بهعنوان فردی مورد اعتماد و راستگو در نظر دیگران شناخته شوید، اطرافیان بیشتری شما را قبول خواهند داشت و همواره مورد احترام آنها قرار میگیرید که تأثیر زیادی در موفقیت کسبوکارتان دارد.
هر چیز به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی هست ، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .
همه ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند . افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند . افکار شما آفریننده اند . شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن بیشتر فکر می کنید .
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید .
دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید .
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید .
زندگی بیرون شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز فکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد .
هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود . شما آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به عنوان یک باور انتخاب کرده اید . پس باید :
– باور های محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید .
– آنها را از بین ببرید .
نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است .
آنچه براستی ارزش هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها ، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است .
هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی ، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد . این کار ممکن است بصورت خودآگاه و ناخودآگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
– تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها .
– مشخص کردن انگیزه ها .
ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است .
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد .
اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامورتان امکان وقوع پیدا می کند .
شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذارد .
هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .
هر چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتبا به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می گیرد و گسترش پیدا می کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعا طالب آن هستید .
حداقل ۹۵% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است ، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر .
شما می توانید عادت هایی را که موفقیتتان را تضمین می کند در خود پرورش دهید . به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آنرا ادامه دهید .
شما مرتبا افکار ، ایده ها و موقعیت هایی را که با افکار غالب شما هماهنگ هستند به خود جذب می کنید ، خواه افکار منفی خواه افکار مثبت .
شما می توانید بهتر از اینکه هستید باشید ، ثروتمند تر از اکنون باشید و توانایی های بیشتری داشته باشید چون می توانید افکار غالب خود را تغییر دهید .
زندگی شما نتیجه ی انتخاب های شما تا این لحظه است .
چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید ، کنترل کامل زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست .
برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی تفکر مثبت امری ضروری است .
شیوه ی تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .
تغییر غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روزافزون و تکنولوژی رو به پیشرفت هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حرکت است .
کار شما این است که استاد تغییر باشید نه قربانی آن .
این که تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت کنترل دارید .
سلامتی ، شادی و عملکرد عالی از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامونتان به وجود می آید .
هر جا که هستید و هر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید .
مسئولیت کامل آنچه که هستید ، آنچه که بدست آورده اید و آنچه که خواهید داشت بر عهده ی خود شماست .
عالم در نظم و تعادل کامل به سر می برد . شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید .
همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید . اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.
پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد .
هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار و مطالعه کنید و توانایی های خود را افزایش دهید ، در عرصه های مختلف زندگی خود نیز پیشرفت بیشتری به دست می آورید .
همه ی امیدها ، رویاها ، هدف ها و آرمان های شما در گرو سخت کوشی شماست .
هر چه بیشتر تلاش کنید ، بخت و اقبال بهتری پیدا می کنید .
هیچ راه میانبری وجود ندارد .
شانس در واقع به هم پیوستن موقعیت و آمادگی است . عملکرد خوب نتیجه ی آمادگی کامل است که مراحل کسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها قبل آغاز می شود .
در هر حوزه ای موفق ترین افراد آنهایی هستند که همواره در مقایسه با افراد نا موفق وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کار می کنند .
هیچ وقت برای انجام همه ی کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهمترین کارها وقت کافی است .
هر جه بیشتر کار کنید کارایی بیشتری پیدا می کنید . اما اگر بخواهید بیش از حد حد توانتان انجام امور مختلف را به عهده بگیرید نتیجه ای جز این نخواهد داشت که بفهمید توانایی شما برای انجام کارها حدی دارد .
مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است .
در زندگی شما هر جهشی در جهت پیشرفت ، هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشید .
ذهن شما می تواند به هر چیزی که برایش قابل درک باشد و آن را باور داشته باشد دست یابد .
هر نوع پیشرفتی در زندگی تان با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی شما در خلق ایده های جدید نا محدود است آینده ی شما نیز محدودیتی نخواهد داشت .
در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطاف پذیر باشید .
در عصر تحولات سریع ، رقابت شدید و کهنه شدن مدام همه چیز ، انعطاف پذیری و سازگاری از شرایط اساسی موفقیت است .
معیار ایمان به خود ، توانایی استقامت در برابر سختی ها ، شکست ها و نا امیدی هاست .
استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر شما به اندازه ی کافی استقامت کنید ، طبیعتا سرانجام موفق می شوید .
خوشبختی و داشتن عملکرد عالی هنگامی به سراغ شما می آید که تصمیم بگیرید هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنید .
همیشه با آن بهترین ِ بهترین ها که در درون شماست صادق باشید .
شما در فکر کردن ، درک کردن و تصمیم گرفتن صددرصد احساسی عمل می کنید . با احساستان تصمیم می گیرید و با عقلتان توجیه می کنید .
از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است ، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده ی شما در کنترل افکارتان دارد .
کیفیت زندگی تان را احساس شما در هر لحظه تعیین می کند و احساس شما را تفسیر شما از وقایع پیرامونتان تعیین می کند نه خود وقایع .
هرگز برای اینکه تجربه ی خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست . کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید .
ذهن خودآگاه شما در آن واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد ، یا مثبت یا منفی . شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی به خوشبختی دست پیدا کنید .
ذهن مانند باغی است که در آن یا گل می روید یا علف هرز .
هر گفته ای تاثیری به جا می گذارد . وقتی چیزی را با حالتی سرشار از احساس به خودتان می گویید ، افکار ، ایده ها و رفتارهایی هماهنگ با همان کلمات بوجود می آید .
فقط راجع به چیز هایی فکر کنید که طالب آن هستید و راجع به آنچه که طالب آن نیستید فکر نکنید .
افکار و احساسات شما تعیین کننده ی اعمال شماست و اعمال شما نیز به نوبه ی خود تعیین کننده ی افکار و احساسات شماست .
اگر برخوردی مثبت ، خوشایند و خوش بینانه داشته باشید ، فردی مثبت ، خوشایند و خوش بین خواهی شد .
دنیای پیرامون شما تصویری از دنیای درون شماست . تصاویر ذهنی که به آن مشغول هستید افکار ، احساسات و رفتار شما را تحت تاثیر قرار می دهد .
هر چیزی که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنید نهایتا در زندگی شما به واقعیت می پیوندد .
هر چیزی را که مرتبا تمرین کنید تبدیل به یک عادت جدید می شود . شما می توانید رویکرد ها ، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید ، به این صورت که قوانین موفقیت را برای خود آنقدر تکرار کنید تا جزئی از شخصیت شما شوند .
کیفیت عشق و طول مدت یک دوستی رابطه ی مستقیم با عمق تعهد هر دو نفری دارد که می خواهند با یکدیگر رابطه ی موفقی داشته باشند .
نسبت به کسانی که برایشان اهمیت زیادی قایل هستید از صمیم قلب و بی قید و شرط متعهد باشید .
شما همیشه به سوی کسانی که با شما ارزش ها ، باورها و اعتقادات مشترکی دارند و با آنها توافق دارید ، جذب می شوید .
عشق کور نیست .
میزان تفاهم شما با هر کس بستگی به این دارد که تا چه حد ارزش ها ، رویکردها ، هدف ها و باورهای مشترکی دارید .
کیفیت روابط شما را ، کیفیت و کمیت ارتباطات شما با دیگران تعیین می کند .
ایجاد و حفظ روابط خوب نیاز به صرف وقت دارد .
شما به چیزی توجه می کنید که آن را بسیار دوست دارید و برایش ارزش قائل هستید .
با دقت گوش کردن به دیگران باعث می شود بفهمند که شما آنها را دوست دارید و این کار باعث ایجاد اطمینان می شود ، یعنی همان چیزی که اساس یک ارتباط دوستانه است .
هر کاری که در زندگی انجام می دهید برای حفظ یا افزایش عزت نفس است . شما در کنار کسی احساس خوشبختی می کنید که باعث می شود احساس کنید فردی ارزشمند و مهم هستید .
هر چه بیشتر سعی کنید که عزت نفس را در دیگران افزایش دهید خودتان را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و برای خودتان احترام بیشتری قائل خواهید شد .
در روابط با دیگران غیر مستقیم عمل کردن بیشتر باعث موفقیت می شود . برای اینکه یک دوست خوب داشته باشید باید یک دوست خوب باشید . اگر می خواهید روی دیگران تاثیر بگذارید باید شما هم از دیگران تاثیر بگیرید .
برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باید اول خودتان یک فرد دوست داشتنی باشید .
هر چه بیشتر تلاش کنید که به زور رابطه ی خوبی با دیگران ایجاد کنید کمتر موفق خواهید شد .
برای ایجاد یک رابطه ی خوب کافی است فقط راحت باشید ، خودتان باشید و از لحظاتی که با دیگران هستید لذت ببرید .
حساسیت بیش از حد یا شخصی کردن مسائل یکی از دلایل اصلی بروز مشکل در برقراری روابط با دیگران است .
فقط از طریق غیرشخصی کردن ، جدا کردن خود از مسائل و داشتن یک نگرش عینی و واقع بینانه می توانید خوب عمل کنید و با دیگران روابط موثر برقرار سازید .
سلامت روانی شما دقیقا بستگی دارد به اینکه تا چه حد می توانید کسانی را که با اعمالشان به نحوی به شما آسیب رسانده اند براحتی ببخشید .
بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است . این عدم توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می شود .
مردم تغییر نمی کنند . آنها را همان طور که هستند بپذیرید. سعی نکنید دیگران را عوض کنید یا انتظار داشته باشید تغییر کنند . شما نتیجه ی نگرش خودتان را می بینید .
کلید داشتن روابط خوب با دیگران ؛ پذیرش آنها به همان صورتی است که هستند .
بشر سعی می کند آنچه را که می خواهد با کمترین تلا ش ممکن بدست آورد . همه ی پیشرفت های بشر در زمینه ی تکنولوژی در واقع راه های دستیابی به بیشترین برون داد با کمترین درون داد است .
بنابراین همه ی افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترین راه ممکن برای انجام کارها هستند .
بشر همیشه سعی می کند در قبال صرف وقت ، پول ، تلاش یا احساس خود بیشترین نتیجه را حاصل کند . در انتخاب بین کمتر یا بیشتر ، ما همیشه بیشتر را انتخاب می کنیم .
بنابراین ، ما مردم اصولا در انجام هر کاری حریص هستیم . این ویژگی فی نفسه نه خوب است و نه بد . این فقط یک واقعیت است .
شما همیشه سعی می کنید در سریعترین زمان ممکن و با آسانترین راه به هدف هایتان برسید و کمتر به عواقب این کار توجه دارید .
شما در هر کاری که انجام می دهید تمایل دارید که از روشی استفاده کنید که دردسر و مشکلات کمتری ایجاد کند .
شما برای هر کاری که انجام می دهید همیشه یکی از این دو دلیل را ارائه می دهید :
– دلیلی که درست به نظر می رسد
– دلیل واقعی
دلیلی که درست به نظر می رسد دلیلی احترام برانگیز و ظاهرا شرافتمندانه است . اما دلیل واقعی این است که راهی که انتخاب کرده اید در حال حاظر سریعترین و آسان ترین راه برای رسیدن به اهداف شماست .
هر کاری که انجام می دهید بر اساس ارزش های غالب در آن لحظه است . حتی هیچ کاری نکردن هم نوعی انتخاب است .
هر جا که هستید و هر کسی که هستید به دلیل انتخاب ها و تصمیم هایی است که تا این لحظه گرفته اید.
ارزش هر چیز در چشم بیننده است . برای هیچ چیز ارزش از پیش تعیین شده ای وجود ندارد . میزان ارزش هر چیز بهایی است که کسی حاضر است برایش بپردازد .
کسی که حاضر است در مقایسه با دیگران بالاترین بها را برای چیزی بپردازد ارزش نهایی آنرا تعیین می کند
شما همیشه ترجیح می دهید که زودتر به آرزوهایتان برسید تا دیرتر .
به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی تان بی قرار هستید .
تعیین کننده ی بهای اصلی هر محصول اینست که آخرین مشتری ها برای آخرین اقلام باقی مانده ی آن ، چقدر حاضرند بپردازند .
هنگامی که مقدار کالا یا مواد اولیه محدود است ، افزایش قیمت منجر به کاهش تقاضا می شود و برعکس
تشویق باعث افزایش و تنبیه باعث کاهش می شود . در فعالیت های تولیدی ، مالیات و مقررات در حکم تنبیه عمل می کنند و در فعالیت های غیر تولیدی ، سود و مزایا به عنوان پاداش عمل می کند .
همه چیز قابل بحث و مذاکره است .
چه در و چه در ، هر پیشنهاد قیمت یا شرایطی از سوی یکی از طرفین معامله در صورتی بهترین پیشنهاد است که بازار ، آنرا بپذیرد .
همیشه برای رسیدن به قیمت بهتر صحبت کنید .
اگر بدانید چگونه به بهترین نحو وارد مذاکره شوید ، همیشه می توانید معامله ی بهتری انجام دهید .
همیشه بیشتر از آنچه در نظر دارید مطالبه کنید . هرگز اولین قیمت پیشنهادی را نپذیرید . عجله نکنید و سپس قیمت بهتری را درخواست کنید .
تعیین مهلت یکی از جنبه های ضروری معامله است . هرگاه پیشنهادی می دهید ، برای رد یا قبول آن مهلتی تعیین کنید .
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعیین کند ، کافی است بگویید : ” اگر فقط همین قدر وقت دارم جواب من منفی است ” .
شرایط پرداخت یک معامله از سایر شرایط ، حتی از قیمت مهمتر است .
شما معمولا می توانید هر قیمتی را بپذیرید اگر شرایط پرداخت مطلوب باشد .
۸۰% موفقیت در معاملات بستگی به این دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنید .
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمع آوری کنید ، کارهای مقدماتی را انجام دهید و از صحت فرضیات خود اطمینان حاصل کنید .
قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذارید و پیش بینی کنید که او قصد دارد چگونه معامله را پیش ببرد .
هنگامی که از موقعیت طرف مقابل درک درستی پیدا کردید ، بهتر خواهید توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانید .
برای موفقیت در کسب و کار جدیدی که قصد راهاندازی آن را دارید دو دسته عوامل را باید در نظر بگیرید.
دسته اول عواملی که تحت کنترل شما هستند، مثل آشنایی با قوانین، آموختن مهارتهای مورد نیاز، جذب سرمایه مناسب و دسته دوم عواملی که خارج از کنترل شما هستند، مثل وضع قوانین جدید، کمبود ناگهانی مواد اولیه و مواردی از این دست.
در ادامه شش اصل طلایی را به شما یادآوری میکنیم که با توجه کافی به این موارد میتوانید خود را برای رویارویی با دنیای کسب و کار آماده کرده و تا حد زیادی کنترل امور را در دست بگیرید.
از مقیاس کوچکتر شروع کردن، گرچه ممکن است حرکت شما را کندتر نشان دهد اما در عین حال باعث میشود قدمهایتان را ایمنتر بردارید. برای اینکه کسب و کاری پایا راه بیندازید و بهعنوان کارآفرین در بازار ماندگار شوید باید از مقیاس کوچک شروع کنید.
کوچک شروع کردن میتواند اشتباهاتتان را محدود کند. این امر باعث میشود برای اصلاح و بهبود به منابع کمتری نیاز پیدا کنید. در نتیجه شانس موفقیت کسب و کارتان را افزایش میدهد.
اولین گامهای کسب و کار جدیدتان را به موازات شغل فعلیتان آغاز کنید. برای این کار میتوان از کارآفرینی در آخر هفته استفاده کرد. بدین ترتیب میتوانید بهکار عادی خود ادامه دهید و از تعطیلات آخر هفته برای آزمون و اجرای ایدههایتان، پیدا کردن مشتری و . استفاده کنید. این کار روش معقولی است که برای شروع کارآفرینی در ژاپن و آمریکا به کار گرفته میشود.
ایجاد شبکه ارتباطی، کاری است که هر کارآفرین باید انجام دهد.
ساختن شبکهای قوی از افراد فامیل، دوستان یا شرکای کاری میتواند برای شما مزیت رقابتی ایجاد کند و این مزیت احتمال موفقیتتان را افزایش میدهد.
تنها به این دلیل که شخصی در دسترس است، اولین کسی است که داوطلب میشود، یکی از خویشاوندان یا یک دوست است، او را بهعنوان شریک کاری انتخاب نکنید. باید فردی را جستجو کنید که خود اشتیاق به کارآفرینی داشته و دارای ویژگیهای ذیل باشد:
برای اینکه کارآفرین موفقی باشید باید بدانید چگونه قرارداد منعقد کنید، چگونه شرکت و طرحتان را ثبت کنید. قوانین بیمه، مالیات، کپی رایت و مواردی از این دست را در حرفه خود باید قبل از شروع کسب و کار بررسی کنید.
یکی از سختترین بخشهای کارآفرینی در صورت لزوم، خاتمهدادن به کسب و کار در زمان مناسب است. تنها تعداد کمی از صاحبان کسب و کارها برای خروج از کسب و کارشان میتوانند منطقی و بهموقع تصمیم بگیرند. حتی اگر شرکتتان سود ده باشد با مشاهدهی تغییرات ناگهانی قوانین و حتی فناوری و سلایق مشتریان باید به گزینه خروج فکر کنید. تصمیم گرفتن در این مورد بسیار مشکل است، اما اگر بتوانید در زمانی مناسب این کار را انجام دهید شانس دوبارهای دارید تا کسب و کار موفق دیگری ایجاد کنید.
برگرفته از کتاب الگوهای تصمیمگیری کارآفرینان، روشها، چارچوبها و نقشههای ذهنی. نوشته دکتر محمد حسن مبارکی، روزا مهرابی و امیر محمد کلابی.
۹ راز موفقیت کسب و کار جدید برای علاقمندان به کارآفرینی موضوع مقاله امروز است. اگر واقعاً در فکر کارآفرینی هستید و تصمیم دارید یک کسب و کار جدید راهاندازی کنید باید رازهای موفقیت کسب و کار جدیدتان را بدانید تا بتوانید پر شور و اشتیاق ادامه دهید.
اگر بخواهید به موفقیتهای بزرگ در کسب و کار خود دست پیدا کنید، باید آرزوهای بزرگی نیز در سر داشته باشید. هر داستانی از موفقیت با یک آرزوی بزرگ آغاز میشود. شما میبایست چشم اندازهایی بزرگ را برای خود متصور باشید، اینکه فردی مشهور و صاحب اعتبار هستید. باید برای موفقیت کسب و کار، تصویری روشن داشته باشید و آنقدر آن آرزوی خود را در سر پرورش داده باشید که آن را کاملاً احساس کرده و برایتان دستنیافتنی نباشد. بهطور مثال تصور کنید که اگر در کار خود موفق شوید، چه تحولی در زندگی شما و اجتماع ایجاد خواهد شد؟ اگر کسبوکار شما به موفقیت و درآمد بالا برسد شما از چه اعتباری برخوردار خواهید شد ؟ و تا چه حد به اقتصاد منطقه خود کمک کردهاید؟
شما درراهی قدم میگذارید که در صورت موفقیت کسب و کار، بخشی یا تمام زندگی شما تغییر خواهد کرد. برای رسیدن به این مقصود شما میبایست انرژی و اشتیاق خود را بیشازپیش کرده و آنها را آشکار کنید. چرا باید اینگونه باشد، زیرا ما همیشه نسبت به آرزوهای خود و آنچه دوست داریم بیرحمیم. درواقع برای آنچه بسیار دوست داریم، تلاش لازم را انجام نمیدهیم درحالیکه میبایست نهایت تلاش خود را بکنیم. یا اینکه اگر شما از کاری که انجام میدهید رضایت کافی را نداشته باشید آیا تصور میکنید که واقعاً میتوانید در آن کار به موفقیت برسید و یا در بازار رقابت امروز که هرروز بیشازپیش به تلاش و فعالیت نیاز دارد، باقی بمانید؟
اگر هم با همه عدم علاقه خود در کار بتوانید خود را در گردونه رقابت حفظ کنید ولی مطمئناً به موفقیتهای بزرگ دست نخواهید یافت. موفقیتهای بزرگ و استثنائی در صورتی به دست خواهند آمد که ما درزمینه آن کار، علاقه داشته باشیم که کارکنیم و یا حداقل برای آن ارزش قائل باشیم. برای کسانی که با چنین حس و حالی کار میکنند، اینکه مجبور باشند برای آن کار حتی ۱۵ تا ۱۸ ساعت در روز وقت بگذارند نهتنها خستهکننده نیست که موجب لذت آنان از کار خواهد بود. موفقیت در فعالیتهای اقتصادی و مالی تنها نیازمند صبر و کاری طاقتفرسا است که تنها زمانی امکانپذیر خواهد بود که شما در مورد آن کار احساس مثبتی داشته باشید.
بگذارید با این امر روبهرو شویم، شما نمیتوانید برای همه اطرافیان خود همهچیز و همهکس باشید. هرکدام از ما نقاط قوت و ضعفی داریم. برای آنکه بتوانید مفید واقع شوید، میبایست نقاط قوت خود را شناسایی کنید و بر روی آن تمرکز بیشتری داشته باشید. شما زمانی میتوانید بیشترین موفقیت را به دست آورید که تلاش خود را به سمتی که در آن میتوانید بهترین باشید هدایت کنید. بهطور مثال اگر در فعالیتهای اقتصادی ،شما در بازاریابی توانایی بیشتر دارید از آن نهایت بهره را ببرید. اما در بخشهایی از کار که در آن ضعیف هستید، کمک بگیرید و از آن ابایی نداشته باشید. اما برای تبدیل نقاط ضعف خود به نقاط قوت نیز تلاش کنید و برای آن از تعلیم و آموزش در حین کار بهره ببرید.
آین رند، در رمان خود به نام ” اصل و سرچشمه ” مینویسد، نه این در طبیعت بشر است و نه موجودیت حیات انسان که کاری را با رها کردن آن، آغاز کند.” بهعنوان یک کارآفرین و پیشقدم در انجام یک کار شما نیاز دارید که هدف خود را کاملاً باور کنید، آن زمان است که میتوانید به آن عمل کنید. شما میبایست ایمان و اعتقاد قوی به خودتان، ایدهها و نظرتان و ظرفیتهای خود داشته باشید.
باید از سایه تردید عبور کنید و بهیقین و اعتماد در کار خود برسید. هر چه قدر میزان ایمان و اعتقاد خود را افزایش دهید، با سرعت بیشتری به اهداف خود دست خواهید یافت. هرچند که باید در این میان تعادلی وجود داشته باشد. تعادل بین اعتمادبهنفس و محاسبه دقیق خطرات کار به جهت دستیابی به هدف بالاتر. کارآفرین موفق، کارآفرینی است که خوب میتواند محاسبه کند و میزان خطر در کار را کاهش دهد تا به سود بالاتر برسد.
هر کارآفرین و نوآور موفقی بهسختی کارکرده است. هیچکس به این مهم، با نشستن و زول زدن به دیوار نرسیده است. “برایان تریسی” درباره این مطلب چنین گفته است، ” شما برای بقاء خود ۸ ساعت در روز کار میکنید، بیش از ۸ ساعت هرقدر زمانی که تلاش شما ادامه یابد در جهت موفقیت است.” اگر از هر فرد موفقی در این زمینه سؤال کنید به شما خواهد گفت که در ابتدای شروع کسبوکار خود بیش از ۶۰ ساعت در روز کار میکرده است.
سعی کنید در این موقعیت تفریحات و کارهای متفرقه را تا مدتی فراموش کنید، تا زمانی که حقیقتاً بتوانید بر روی پای خود بایستید و قامت راست کنید. در این برهه از زمان حتماً یک سفر کوتاه هم میتواند برای شما ضرر باشد. همانگونه که اشاره شد، اینگونه سخت کار کردن برای شما آسان خواهد بود اگر دیدگاه و ایدهای محکم برای اجرا داشته باشید و هدفی روشن که به دنبال آن، احساس شور و اشتیاق را در خود حفظ کنید.
در کسبوکار، شما با شرکتی که اداره میکنید مورد قضاوت واقع میشوید. با گروه مدیریتی که دارید، سیستم هدایتی که در نظر گرفتهاید و همچنین استراتژیهای ارتباط با همکاران خود. کسبوکار هر چه قدر هم که کوچک باشد نیازمند ارتباطات و استفاده از تجارب است. میتوانید در ملاقاتهایی که در کسبوکارهای مشترک دارید از افراد باتجربه بهطور مثال در پایهگذاری بازارهای خود بهره ببرید.
این بسیار مهم است که شما در ارتباط با همکاران فعال خود آنهایی را که میتوانند به شما کمک کنند و برعکس آنها که شمارا به عقب میخوانند بشناسید. برای موفقیت در این زمینه شما همواره نیازمند داشتن مهارت برقراری ارتباط خوب و مناسب هستید و همیشه میبایست نسبت به فرصتهای جدید و امکان گسترش روابط خود هوشیار باشید.
شما حتماً نباید مدرک MBA و یا فارغالتحصیل دکترا در این زمینه باشید تا موفقیت خود را تضمین کنید. در حقیقت کارآفرینان موفقی را میتوان دید که حتی در مقطع دانشگاهی نیز تحصیلات خود را به پایان نرساندهاند. مطالعات نشان میدهد که بسیاری از میلیونرهای خودساخته از هوش متوسط برخوردار بودهاند. بااینوجود، به همه ظرفیتها و تواناییهای خود توجه کردهاند و به زندگی اقتصادی موردنظرشان و اهداف شخصی خود دستیافتهاند زیرا هرگز از یادگرفتن و آموزش دیدن دریغ نکردند.
برای موفقیت، شما باید علاقهمند به سؤال کردن باشید، کنجکاوی خود را همیشه با خود داشته باشید و همیشه علاقهمند به یادگیری بوده و آغوش خود را برای دریافت معلومات بیشتر باز نگهدارید. مسلماً این علاقه در دنیای پرسرعت تغییرات تکنولوژی و شیوههای کسبوکار بسیار ضروری است.
هیچکس تابهحال نگفته است که دستیابی به موفقیت کسب و کار آسان است. گاهی علیرغم همه سختکوشیها و علایق شما، کار با شکست مواجه میشود. اگر به گذشته بسیاری از افراد موفق امروز نگاه کنید میبینید که با دارا بودن همه خصوصیاتی که بدان اشارهکردهایم اما شکستهایی در حد ورشکستگی را در کارنامه عملکرد خود دارند، اما بهسرعت روی پای خود ایستادهاند تا آن شکست را سرآغاز شروع کاری بزرگ کنند.
رویکرد شما درصورتیکه مبتنی بر ثبات قدم باشد و پذیرش رویارویی با شرایط مختلفی که گاهی ناامیدکننده است، موفقیت نیز میتواند از آن شما باشد. این را باید بیاموزید که بعد از هر شکست و زمین خوردنی باقدرت هر چه تمامتر از جا برخیزید و کار را از سر بگیرید. استواری شما در میزان اعتماد و باوری که به خود دارید نهفته است. به خاطر بسپارید که اگر ثابتقدم و استوار باشید هیچچیز شمارا نمیتواند متوقف کند.
توماس هوکسلی گفته است، ” آنچه را که باید انجام دهید آن زمان که باید انجام شود بدان عمل کنید، چه دوست داشته باشید چه دوست نداشته باشید.” تأدیب نفس و نظم دادن به خود کلید موفقیت در این مرحله است. قدرت آرزوها و تمایلات شمارا مجبور خواهد کرد که بهای موفقیت خود را بپردازید. آنچه را که دیگران دوست ندارند انجام دهند شما انجام دهید، کیلومترها به جلو بتازید و در جنگ تنبهتن با خود بهتنهایی بجنگید و برنده شوید.
در این مطلب ۹ راز موفقیت کسب و کار جدید برای علاقمندان به کارآفرینی ارائه شد. اگر واقعاً در فکر کارآفرینی هستید و تصمیم دارید یک کسب و کار جدید راهاندازی کنید باید این رازهای موفقیت کسب و کار جدیدتان را بدانید تا بتوانید پر شور و اشتیاق ادامه دهید.
درباره این سایت